کورتون است دیگر. شاخ و دُم دارد. میزند میاندازدت در انواع پوزیشنها. پشت به خاک مالیدنش که جای خود دارد. موضوع شخصیتِ عجیب و غریب خودم است که نه تنها در مورد کورتون بلکه حتی آب دهانم را هم قورت بدهم انگار اولین مرتبهای است که مرتکب میشوم و برایم تازگی دارد، عود کردن اماس هم برایم تازگی دارد، زدنِ کورتون و ظهور علایم رخوت و گُر گرفتن و سنگین شدن بدنم و … هم تازه می شوند. اولین مرتبه. اولین بار. تا جایی که امیر میگوید همیشه اینطوری است دیگر یادت نیست؟
یادم نمیماند. ماهی نیستم. آب هستم. جاری. آن جملهی فلسفی چه بود؟