به مادرها حساس شدهام. به مادرها توی قصهها و کتابها و کارتونها و فیلمها و سریالها. توی سریال لحظه گرگومیش بیشتر. خصوصاً رفتار حامد که نماینده بچه مثبتهای سریال است با مادرش اذیتم میکند. رفتارش با توران، سرزدن به او، آشپزی کردن برای او، صرف کردن زمانی طولانی در خانه توران و بیاعتناییاش به نگرانی مادر خودش که تا دیر وقت منتظرش بوده، دروغی که میگوید و دروغی که سالها -ظاهراً- به او گفته است آزار دهنده است. اذیتم میکند.
یاد خودم میافتم. یاد روزها و شبها، لحظات و ساعتهایی که باید صرف مادر میکردم ولی صرف هادی هدی کردم. صرف آدمهای اشتباهی. صرف عواطف قلابی و مادر، نازنین مادر که نگرانم میشد، منتظرم میماند، تنها میماند. بله! اذیت میشوم از این آیینه بیرحم.
توضیح: در بازپخش بعدازظهر سریال روز سهشنبه صحنه دروغ گفتن حامد به مادرش حذف شد.
فاضل نظری*