سه سال پیش، فقط گلدان محبوب قلب من آن گوشه سالن بود و بعد گلدان مادر هم آمد. قصه تکامل این کنج، قصه تداوم غربت و مراجعه درد است.
اما گذشته از زهر این فلسفه کوفتی، هرگز به مردان اجازه ندهید کنج شما را تصاحب کنند. آن هم به این شکل. یعنی هر باری که میرود بیرون و برگشتنی تلقتلقکوبان به در و دیوار وارد میشود باید چشمم به جمال گلدانی روشن شود.
اصلاً شما گلدان محبوب قلب مرا آنجا پشت پرده میتوانید تشخیص بدهید؟ آن من هستم.
چه کنج زیبایی، چه فرش قدیمی قشنگی و چه خانه ی دلبازی(پنجره های بزرگ و نور خوب)
❤️