سال هفتاد یا هفتاد و یک بود و پایه سوم راهنمایی بودم. امتحان دینی نمره بالا گرفته بودم و البته سوالی را که هیچکس نتوانسته بود پاسخ صحیح بدهد من پاسخ صحیح داده بودم. سوال از پاورقی یکی از صفحات طرح شده بود و خب کسی نمیدانست پاورقی مهم است. من پاورقی را خوانده بودم چون اهل کتاب غیر درسی بودم.
آوخ از کتاب. آوخ از یار شیرین.