تصور کنید دارید فیلم میبینید، آرام و دلپذیر. ناگهان یک عکس ظاهر میشود. صورت کثیف و سیاه کودکی با چشمهای گرد و موهای کوتاه. با چنین تصویر وحشتناکی از خواب پریدم. دوباره چشمهایم را بستم و باز همان تصویر را دیدم و سریع بیدار شدم. ساعت چهار و نیم صبح بود. صورت کودک کثیف سیاه بود نه که سیاهپوست باشد. انگار از خواب برخاسته باشد چون درازکش بود و زیر سرش بالش بود. پیراهن چهارخانه با خطهای قرمز روی زمینه نخودی یا سفید چرک تنش بود.
الآن که آمدم بنویسم یاد چالش امروز اینستاگرام افتادم که شرکت کردم و عکس کودکیام را گذاشتم. خیلی شبیه منِ کودک بود. زیر عکسم هم نوشتم «چاق بود و زشت» که اسم داستان کوتاهی است که از کودکیام نوشتم. چطور ممکن است؟