«وقتی در اسفند ۱۳۷۶ فرصتی پیش آمد تا با برخی از همکاران دانشگاهی سفری به سوریه بکنیم، … یکی از نکات، پوسترهای زیاد با عکس حافظ اسد رئیس جمهور اسبق بود، که با فاصلهی هر ۵ تا ۱۰ متر به چشم میخورد. این تعداد از عکسهای زیاد از نظر روانشناسی تبلیغات بیش از حد به ادراک افراد تحمیل میشد و در نتیجه به جای کسب محبوبیت قاعدتاً تأثیر معکوس میگذارد … لذا این تصور به ذهن خطور میکند که در اینجا یک نظام سیاسی حاکم است که حاکمان آن با روشهای روانشناسی تبلیغاتی مؤثر آشنا نیستند. …
از اینجا چند نکته حائز اهمیت دیگر استنتاج میشود: کشورهای سرمایهداری با روش ظاهراً دموکراسی خود برای کنترل جامعه و مردم آن به روشهای نامحسوس دست یافتهاند که از طریق آنها مردم را آنطور که مسئولین و سرمایهداران میخواهند هدایت [و] کنترل کنند و در نتیجه مردم عموماً بطور درونی همان کارهایی را انجام میدهند که سرمایهداران و مسئولین آنها میخواهند … آنها به طور ذهنی احساس میکنند که آزاد هستند، اما از طریق هنجارها و ابزار هنجارسازی درونی کنترل میشوند و در واقع آزاد نیستند. در کشورهای سوسیالیستی [در اینجا سوریه] که با این دانش جدید و روشهای آن آشنا نیستند بیشتر با روش کنترل بیرونی و پلیس مردم و جامعه را کنترل میکنند و در نتیجه مردم احساس آزادی نمیکنند و همواره میتوانند در مقابل نظام حاکم بر کشور خود دست به شورش بزنند. …»
فرامرز رفیعپور/تکنیکهای خاص تحقیق در علوم اجتماعی/تکنیک تحقیق/مشاهده/ص ۶۳- ۶۴
چقدر مشتاق شدم این کتاب رو بخونم این سومین کتاب تو این مایه است که ظرف چند روز گذشته بهم معرفی شده
الان دقیقا دارم رو یه همچین مفهومی تو مناسبات سیاسی و اجتماعی کار می کنم.
چی صدا کنم تو رو تو که از گل بهتری سوسن خانم