یکی از مخاطبان پیج شخصیام در اینستاگرام استوری کرده بود که اصل این بود که به قول راننده تاکسی قپش (قبحش) بریزد که ریخت.
قبح خیلی چیزها را ریختید. کار جدیدی هم نکردید البته تاریخ بشریت همیشه شاهد قپریزی جنود شیطان بوده است و خواهد بود.
همین امسال بود که مادر سپید که خودش مادر یک نابینا است در استوریهایش پیجی را معرفی کرد که ظاهراً برای آشنا کردن مخاطبین با مشکلات زندگی معلولین بود و تازهترین پستش آن روز درباره عادت ماهانه و مواجهه با آن در معلولین مثلاً شاغل که چقدر عوض کردن نوار بهداشتی سخت است و باید دستشوییها فلان باشد و بیسار.
نه اینکه به خانمهای سالم در دوران ماهانه خوش میگذرد و اذیت نمیشوند و در محل کار این دوران را در هتل ۵ ستاره سپری میکنند واقعاً و انصافاً ظلم است اگر مخاطبان ندانند ما چه میکشیم. آن هم در مملکتی که نوار بهداشتی خریدن جرم است و باید در پلاستیک سیاه تحویل گرفت. حتی از پدر و برادر باید قایم کرد چه برسد به پسرهای فامیل و همسایه. مثلاً در خارجه دخترها پریود که میشوند همان دم سر میز ناهار و شام یا از همان توالت داد میزنند من پریودم. بعد نوار بهداشتی را داخل سینی از داروخانه میگیرند و به همه هم نشان میدهند. در مدرسه و دانشگاه هم هکذا. دیدم که میگم.
رفتم و چند پست دیگرش را هم خواندم و دیدم بعله. حجاب بهانه است اصل نظام نشانه است. مکرراً به دختر نابینایی اشاره شده بود که تمایلات نامتعارف جنسیاش را به خاطر خفقان جنسیتی ایران نمیتوانست بیان کند. برای پیج هم حقیقت خیلی زحمت کشیده بودند حتی تصویرسازی حرفهای. لایوهای مختلف با محوریت همجنسبازی در صفحه مکرر وجود داشت و هر از گاهی مثلاً اشاراتی به نبود امکانات شهری و غیره هم به چشم میخورد. به این دوست سابق گفتم متوجه هستی اینها دارند همجنسبازی را عادیسازی میکنند؟ گفت بله. این تمایلات بین بچههای نابینا که در خوابگاهها زندگی میکنند هست. همین.
عادی سازی و قپریزی خیلی وقت است برنامهریزی شده و شبنامهای در فضای مجازی پیاده شده است. اوایل دهه نود در گوگلپلاس نخبه ادبیات مملکت دغدغهاش مشمای مشکی نوار بهداشتیاش بود. نخبه ریاضی بعد از اینکه به واسطه شوهر رفت آمریکا، در گودر از تجربه خوابیدن با مردهای لاغر و چاق نوشت. با فضاحت جدا شد و با دختری ایرانی ازدواج کرد. نخبه ادبیات که از سینه چاکان مرحوم قیصر بود/ است با افتخار عکس زوج همجنسباز را در اینستاگرامش پست میکند با توله سگشان. نخبه ادبیاتمان دکترا میخواند و دانشجو زیر دستش است.
به قول دکتر زادبر، جنگ زیر بنایی است. با تمدن ایرانی اسلامی مشکل دارند. در جهان ملحد و بیخدا اصلاً چرا باید حکومت دینی تشکیل میشد که ۴۴ سال هم پا بر جا بماند. آنوقت شیعههای سکولار بچه مذهبیهای صورتی توئیت میزنند ما شیعه امیرالمؤمنین هستیم شما شیعه سیدعلی.
درسته سوسن جان…متاسفانه جامعه و خودمان چیزهای خوبی داشتیم که با همین اقدامات، بتدریج از دست دادیم و قدرشان را ندانستیم…خیلی عمیق و پیچیده بود روند این تغییرات باز هم متاسفانه…راجع به پستهای اینروزها دست مریزاد…خیلی باغیرت و محکم پای اعتقاداتت ایستادی و انشاءلله که تاثیرات خیری در مخاطبین بگذارد. سوسن جان من که فقط شما رو میشناسم که اینروزها پای کار وایستادی. خودت وبلاگ دیگری را میشناسی معرفی کنی؟ اینستاگرام که فیلتر هست و البته واقعا دیگه علاقهای هم ندارم که برم تو اینستا..
سلام. این لطف خداست.
نه هیچ وبلاگی سراغ ندارم متأسفانه همه رفتند کانالهای تلکرام یا توئیتر…