به سیب میگفتم بسیار شاکرم و خوشحال که در چنین برههای زیستم. همیشه برایم مبهم بود چطور بعد از رفتن پیامبر اعظم (ص) مردم دچار لغزش شدند تا فتنههای زمان امیرالمؤمنین (ع) و نهایتاً کربلا پیش آمد؟ حالا با پوست و گوشت و استخوانم درک کردم و دیدم سینهزنها و روضهدارهای خانگی و محجبههایی که در برابر حق ایستادند. دستهای تا شانه در خون آلودهشان را دیدم.
خوشحالم و شاکر که عصر خمینی کبیر، حکومت اسلامی و صلابت رهبری آیتالله خامنهای را درک کردم. این سه نعماتی هستند که کفرانشان موجب روسیاهی در روز ملاقات خواهد شد.
گم شو کثافت دوزاری. اگه تو عقل داشتی وضعیتت این نبود هرچی کثافته طرفداراین فاحشه های مغزیه توبدبختی خودت بمیر که لیاقت ببشتر از اینو نداری