یکی دو ماه پیش در ویکیپدیا داشتم از ایران و توران و فریدون و ایرج و تورج و خلاصه شاهنامه میخواندم. پرونده داستانهای عاشقانه شاهنامه از همه جالبتر بود. در همان اوایل میگوید زنان داستانهای عاشقانه حکیــم فردوسی در ادامه دیگر کمرنگ و حتی ناپدید میشوند.
القصه ماهیت عاشقانهها هم چنین است که شاهزاده خانمهای محترم زیر پهلوانی میخوابند و بعد راه را برای نفوذ آنها به میان قلعه و بارگاه باز کرده و نهایتاً باعث سقوط پادشاهی پدرانشان و نابودی کشورهایشان میشوند (و بعد گموگور میشوند رسماً). آیا در ادبیات هیچ تمدنی چنین فضاحتی سراغ دارید که فردوسی به طمع پول سی سال برای جمع کردنش رنج برد و دست آخر به کاهدان زد؟
این کاریکاتور را یک هنرمند یمنی کشیده است.