پدر، مادر، ما متهمیم*

قبل از نوشتن این با کفشهایت بسیار راه رفتم اما، ‌

پیش‌تر چادری بودی و هر سال تور مشهد برای بچه‌های معلول و نابینا تدارک می‌دیدی و شبهای دلتنگی‌ات بچه‌هایت را می‌بردی کهف‌الشهداء (چه حسودی می‌کردم بهت)، عاشورا می‌بردی‌شان زیر علم اباعبدالله (ع)، ولی بعد چادرت را برداشتی و لاک زدی و آخر هفته‌ها پسرها را بُردی دور دور با موزیک آن‌چنانی و دغدغه‌ات شد فحشهای نوجوان‌های گیمر و جای یاد دادن تعالیم اولیا، به پسرت یاد دادی از شکست‌های عشقی (تو بخوان دست‌گرمی‌ها) نترسد و درس بگیرد و و و، سیبل انتقامت را بد انتخاب کردی. اسلام دشمن نیست، آخوند هم نیست. داری نهالهای باغت را به نابودی سوق می‌دهی که باغبان ضرر کند؟ چقدر ساده‌ای پس. گم شده‌ای. سر در گم شده‌ای در اشتباهات پی در پی. ‌

‌به قول علی علیزاده نفرتت از گذشته خودت باعث نفرتت از جمهوری اسلامی شده.‌

 

 

* سخنرانی از دکتر شریعتی ‌

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.