زیدآبادی‌شون

همین پیش پای شما به امیر می‌گفتم آدم تخمه می‌خورد، یکهو یک تخمه سوخته می‌رود زیر دندانش، انگار هر چی تخمه خورده بود تلخ بوده. بله جناب رکن‌آبادی. بیرون گود نشستن و گفتن فحش که باد هواست و دانشجوی باشرف جایش زندان نیست راحت است. برای یک انتقادتان از حامد اسماعیلیون به چنان روزی انداختندتان که حاضرید بمیرید اما با این‌چنین باشرف‌هایی هموطن نباشید. درست می‌فرمایید، همه آدمها از «پوست و گوشت و خون و اعصاب» ساخته شدند، حالا می‌بینید نظام چه سعه صدری به خرج داده؟ می‌بینید طلبه‌ها و بسیجی‌ها و نیروی امنیتی چه سعه صدر و اعصاب پولادینی دارند که از روز نخست آماج «فحاشی چارپاداری تا قتل و تجاوز جنسی» قرار دارند و عملاً به شهادت رسیدند و شکنجه شدند و باز رواداری می‌کنند؟‌ چرا راه دور برویم؟ همین همکارانتان، اساتیدی که شماره تلفن همسر و دخترهایشان پخش شد چه؟

خاتمی جانتان که تز گفتگوی تمدن‌هایش را علم کرد در سازمان ملل در نهایت شلوغ‌کاری در سخنرانی‌اش را تاب نیاورد و تهدید کرد. علی جان مطهری هم که روش‌های جلوگیری پیشنهاد داد. حالا آنچه کاشته بودید را بدروید. به قول ترکها هر چی بریزی توی آشت، همان می‌آید توی قاشقت. خشونت و ناامیدی آنقدر تزریق کردید و حمایت کردید که حتی نمی‌توانید یک حرف حق بزنید. خود اسماعیلیون هم در امان نیست. کافی است فقط یک آن غفلت کند تا چنان به دندان گوشت از استخوانش بکنند که وقت نکند جان بدهد. این ثمره باطل است. ترسناک، خشن و نابودگر.‌

و البته در برابر حق، علیل و زهیق.‌

«نقطه قوت ما ایمان ماست.»‌

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.