قرار ساعت۶ عصر بود

در اینستاگرام، گالری گری، برای سه روز اعتصاب استوری می‌گذارد و کلی راهکار می‌دهد و توصیه می‌کند بعد انبار و کارگاهش آتش می‌گیرد. زینب مولایی مادر کیان هم با شوهرش بلند می‌شوند می‌روند اعتصاب و ترافیک انقلابی کنند و خدا می‌گذارد توی کاسه‌اش. البته همان وقاحت پدر مهسا را این هم دارد و در آشکاری آشکارتری دروغ می‌گوید. و چون دروغگو حافظه ندارد می‌گوید ساعت شش قرار بود تیراندازی بشود. ‌

جواب سوال صبحم را گرفتم که چرا باید نرم‌افزار اذانگو که تمام پیام‌هایش فارسی است، ناگهان پیام انگلیسی می‌فرستد برای خدای رنگین کیان.‌

در صحنه‌ای از سریال بی‌همگان شخصیت خسروی خطاب به کارگری گفت آدم کاسب قیمت خوب بگویند کت تنش را هم می‌فروشد. وطن که دیگر چیزی نیست. به استناد استوری‌های قشنگ‌شان وطن جایی است که دلت شاد باشد.‌ گرین کارت بدهند با پول ماهانه و جیره غذایی، ایران را هم می‌فروشند.‌

 

3 دیدگاه روی “قرار ساعت۶ عصر بود

  1. بله من هم فیلم رو دیدم
    بعد هم قوم لر حداقل در جاهایی که من دیدم، یعنی بقیه رو نمی دونم، موقع تشییع جنازه زن صحبت نمی کنه. مردها هم فقط یک نفر تشکر می کنه و بنابه رسم میگن کار خیر دارید انجام بدید، یا لباس مشکی نپوشید و امثالهم. کار این افراد برام تعجب آور بود

  2. رسما مرگ بچه شو حراج گذاشته برای براندازی … طفلی بچه ! مادر اینجور مواقع حال حرف زدنم نداره چه بمونه شعر بخونه دست بزنن ، هوو بکشن …
    واقعا آدم تعجب میکنه … خدا بدور …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.