گفتگوی شاه با ذوالجناح

می‌گویند شماها خبر دارید امام حسین علیه‌السلام با اسبش چه گفته چه شنیده. این هم تازه نیست. یکی دو سال پیش مهدیه این را پرسید. گفتم دخترم مگر واقعه کربلا در چه مقیاس مکانی رخ داده که کسی از گفتگوها غافل شود. خیمه‌ها را حضرت به هم نزدیک کرده بود تا از آسیب حفظشان کند. دیگر اینکه وقتی واقعه‌ای مانند واقعه عاشورا در میان است که شهادت مردان حتمی است، همه چشم و گوش می‌شوند برای دریافت و حبس و حفظ صحنه و کلام و خاطره. گفتم راویان کربلا اهل بیت پیامبر بودند و در آن واحد دو معصوم یعنی حضرت سجاد و حضرت باقر علیهماالسلام آنجا بودند پس هیچ تحریف اساسی و بنیادی در روایت واقعه صورت نگرفته. در سمت مقابل در لشکر ابن سعد نیز چون حرف پول و مقام و جایزه در میان بود، تمام حرکات و اتفاقات و گفتگوها توسط کاتبان نوشته شده است. زمان شروع پیکار، ترتیب رویارویی‌ها و حتی تعداد ضربات و ضربه زننده ثبت می‌شد. عین شما براندازها که از هر صحنه‌ای فیلم‌ و سند می‌گیرید می‌فرستید برای کارفرما تا حساب کنند برایتان. همان شکلی دقیقاً. اینطور شده که در طول چنین زمان طولانی، اصل روایت ثابت و خلل‌ناپذیر از آب در آمده است.

به این می‌گویند عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد. تو بگو لباس شخصی چادر از سر زن مؤمنه کشید ما نبودیم فیلم گرفتیم دنبالش کردیم فیلم را فرستادیم برای کارفرما. تاریخ را هم دستکاری کن. ما هم باور می‌کنیم. قول قول.‌

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.