اسفند ۹۷، قسمتی از نوشته وبلاگ یک مدیر کارخانه/کارخانهدار را در وبلاگم قرار دادم (+) که از وضع تولید نالیده بود. در تیتر مطلب به دولت امید تاختم. لینک مطلب را هم زیر مطلب گذاشتم. خانمی شایدم آقایی این کامنت را زیرش نوشت.
احتمالاً الآن در صف اول اعتراض به معیشت تنگ است و هشتگ هم میزند. واقعاً ما فقیر فقرا چه میدانیم سیاست خارجی چیست و در جلساتی که در آنها نقشه نابودی ایران را میکشند چه میگذرد؟ همین که عراقچی در تلویزیون منت گذارد که حقوق کارمندان را بدون تأخیر پرداخت کردند بس نبود که ایمان بیاوریم به دکترای روحانی؟ آه ای خدا.
سپس خود نویسنده آمد نوشت پایش بیفتد دوباره به روحانی رأی میدهد.آخرین بار که دیدمش کشف حجاب کرده بود و هشتگ زده بود از علی کریمی حمایت میکند. البته قبلش هم حجاب آنچنانی نداشت.. از دوستان قدیمی آیدا کارپه و آیدا احدیانی است. راستی چه خبر از بچههای آیدا؟
وقتی کسی را سالیانی است میخوانی، یکجور سمپات پیدا میکنی بهش. من صفحه کیمیا را هم تا یک وقتی فالو داشتم. دوره دبیرستانش حتی عاشورا همراه همکلاسیهایش در عزاداری شرکت میکرد. آیدا سختی کشید تا این دو بچه را بزرگ کرد. گیرم زندگی سخت مراتب داشته باشد به هر حال امری نسبی است.
مثلاً او بدون شوهر، تنها و یک تنه بدون پشتوانه مادی و معنوی زندگی اکنونش را ساخته، آفرین هم. اما، زندگی خانواده شهید عجمیان هنوز هم دشوار است. او در سختی واقعی به دنیا آمده، زیسته و حتی شهادتی سخت داشته است. با چه معیاری حمام نکردن روزانه فرزندان آیدا را با ثانیه به ثانیه شکنجه آرمان و روحالله میسنجید که خانم ولدبیگی به جایی میرسد برای محسن شکاری حالش خراب شود؟
من نمیدانم نیما (آیدا زرافه صدایش میکرد) و کیمیا چه کردند که هنوز در زندان هستند، برای آنها و هر جوانی که فریب علی کریمی و رجوی و علینژاد و غیر ذلک را خورده و به هر نحوی قرار است مجازات شود ناراحتم. اما قانون قانون است و خوشحالم که صراحت دارد.
* نمیشود با شهامت، با اسم و ایمیل واقعی فحش بنویسید؟ من هم بدانم دوست سابقی که فحاشی میکند کدام است، یا کسی که جوری سوسن مینویسد گویی پیشتر مراودهای بوده کیست. حق دارم خب.