غرب‌گدا

 

اسفند ۸۸، با مادر سفری به سوریه زیبای آن سالها داشتیم. در برنامه تور، سفر یک روزه‌ای هم به لبنان بود. در آن سفر یک‌روزه یک خاطره پر رنگ داشتم هر چند تمام آن سفر سوریه و حتی سفر یک‌روزه به لبنان سراسر درس بود یا تحکیم و تثبیت هر آنچه خوانده بودم. آن تکه پر رنگ مربوط می‌شد به دو پل که در مسیر، راهنمای تور نشان ما داد. یکی پل بزرگ و عظیم بتنی روی دره‌ای به عمق بیش از صد متری بود که آمریکایی‌‌ها ساخته بودند و پل دیگر، پل راه‌آهن سنگی مخروبه‌ای که رها شده بود. آن پل راه آهن کوچک رها شده در مسیر سوریه بود و توسط اسرائیل تخریب شده بود.‌

یک غرب‌گدا با دیدن پل عظیم بتنی با آن همه پایه بلند، دم از پیشرفت در سایه دوستی با آمریکا و غرب می‌زند تا پاره شود اما یک مسلمان معتقد می‌فهمد آن پل کوچک سنگی چرا دهه‌هاست تعمیر نشده رها شده است.‌

حقیقتاً کلمه شایسته همین غرب‌گدا است به جای غرب‌گرایی.‌

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.