«آیدا کارپه» یک برند بوده همیشه. زندگیاش حتی آب خوردنش برند است. او خالق برند است. میان برندها زندگی میکند، خودکار برند دفترهای برند، کیک شاتوت برند، استیک برند، و انگور برند حتی. ادبیات برند، کلمات برند. یک چنین موجودی است؛ خلاق و رشکبرانگیز.
در نت چرخیدم و هشتگ وقایع نگاری بحران آیدا در فیسبوکش را خواندم. کیمیا و نیما پیرمرادی هم برند شدند. نه از این مدل حسین رونقی غیر واقعی و مشمئزکننده. ادبیات آیدا صادق است و با اینکه بسیار اختلاف عقیده داریم ولی از خیر خواندنش نمیتوانم بگذرم.
الآن جوراب سوراخ نیما و اتاق سیندرلای کیمیا یک برند شده است. بماند که سال نودوسه عکس امیر را گذاشتم اینستاگرام و نوشتم شوهر شهید چمرانم ولی خب، وقایعنگاری بحران وقتی در جبهه باطل باشی سمبهاش پر زور تر است و حالا، وقتی زندانبانها نیما را شهید چمران صدا زدند و آیدا را مادر شهید چمران دیگر باید گذشت و چشم پوشید.
آیدا صادقانه نوشته. شکنجهای نبوده گیرم گوگولیهای مرفه سه روز یکبار حمام کردن و توی راهرو خوابیدن کیمیا آن اوایل و با جمع کردن نخ سیگار کتاب گرفتن نیما را شکنجه تلقی کنند که میکنند. همه هم اهل فیلم هستند ولی از زندان آلکاتراس را بلدند.
۱. نیما آزاد شده گویا چهار روز پیش.
۲. این متن قرار بود اوایل هفته پست شود که ماند. تا امشب.