دیروز از جستجوی کهنترین پایتخت جهان– دمشق زیبا– رسیدم به باغ عدن و بوش نقاش هلندی دستم بگرفت رساندم به آراسموس بزرگ. این قسمت مقاله جالب بود که گفتم با شما شریک شوم:
«در نهایت، متن یونانی تصحیح شده، به همراه ترجمهٔ لاتین تازهای از آن (که جایگزین ترجمهٔ مغلوط جروم شده بود) و حواشی مفصل خود اراسموس، در ۱۵۱۶ به چاپ رسید. چیزی که در میان معاصران اهمیت فراوان یافت، نه خود متن یونانی (که تا حدود زیادی مشابه متن رسمی بیزانسی بود)، بلکه همین حواشی مفصل اراسموس بود که در آنها با تبحر خود در زبان یونانی، ترجمهٔ جروم و نظرات مفسران قرون وسطی را آماج انتقادات خود قرار میداد. از جمله او در ترجمهٔ «لوگوس» یونانی به جای «کلمه» از «کلام» استفاده کرد و بدین ترتیب مسیح «کلام خدا» معرفی شد. «کلمه» معنایی ایستا دارد و بر یک ذات ثابت دلالت میکند، اما «کلام» معنایی جاری دارد که بر عملی پیوسته دلالت میکند. این ترجمه که مبنایی لغتشناسانه داشت، باعث انتقاد الهیدانان قرون وسطی شد که نتایج الهیاتی این تغییر را با اصول دینی خود در تعارض میدیدند.»(+)