دیشب بالآخره نوح را تماشا کردیم. بالآخره چون زیرنویسش جور در نمیآمد. نوح بود دیگر، نوح تحریف شده یهودیت که حتی کلیسای کاتولیک هم تلویحاً گفته ندیدید هم به جاییتان برنمیخورد.
چه تخیلی داشتند این اسلاف یهود؟ فرشتگان نافرمانی که بعد از هبوط آدم رهایش نمیکنند و بر اثر اصابت به زمین پوستهای سنگی نا فُرم و کریهالمنظر پیدا میکنند؛ غولهای آزرده از فرزندان ناسپاس آدم منطقه ممنوعهای برای خودشان اختیار میکنند دور از فرزندان قابیل که جهان را در فساد و خشونت آکنده و عرصه را بر فرزندان شیث تنگ گرفتهاند طوری که نوح هم زندگی در گوشهای بسیار دور برگزیده و حیاتی منزوی دارد. با سه پسر: سام، حام و یافث.
خداوند جهان را رها کرده و هیچ ارتباطی نیست. خشکسالی است و قحطی و سیاهی.
نوح پیامبر نیست اما. با خدا سخن نمیگوید وحی و شریعتی در میان نیست. تنها فعل دینی که در کل فیلم یکبار مرتکب میشود سوزاندن جسد یک حیوان است که توسط نوادگان قابیل کشته شده.
پدر نوح قبل از تنفیذ نبوت توسط نواده قابیل کشته میشود و ابزار تنفیذ که پوست انداختهٔ مار است غارت میشود. نوح میگریزد.
پوست باریک مار، همان مار/شیطان که در بهشت حوا و سپس آدم را فریفته چون ارثیه گرامی حفظ شده. پوست را دور انگشت اشاره دست چپ تا ابتدای بازو میپیچند و انگشت اشاره دست چپ مقابل را مسح میکنند.(راهنمایی: نقاشی معروف خلقت آدمِ میکل آنژ را به خاطر آورید.)
مشخص نیست همسر نوح از کدام نژاد است چون گویا جز این پنج تن انسان نیکی در جهان نیست. تا اضافه شدن نفر ششم البته. نوح در رویایی زیر آب مردگان را میبیند که خداوند پشیمان از خلقت انسان قصد دارد جهان را نابود کند پس به سمت کوه جودی که محل زندگی پدربزرگش است هجرت آغاز میکند. در این هجرت ایلا را زخمی میان کشتگان یافته به منطقه غولها پناهنده میشوند. لیا به خاطر زخمش هرگز باردار نخواهد شد. ایلا هم نژادش مشخص نیست، میشود دخترخوانده نوح و سپستر محبوبه سام و موجب کینهتوزی حام.
یکی از غولها نور آدم را در نوح دیده او و خانوادهاش را سمت کوه میبرد. نوح همراه سام نزد پدربزرگ رفته و آنجا گفتگو میکنند. میفهمند با اینکه طبق گفته پدران وعده خشم خدا آتش بوده اما طی رویای دوم نیت خداوند به تطهیر جهان از کفر با آب تغییر یافته و نوح ؟ باید کشتی/ارک بسازد و بیگناهان جهان(حیوانات) را نجات بدهد. حتی پدربزرگ جزو نجات یافتگان نیست.
ادامه دارد…