چرا امیدی که مردم به خدا بسته‌اند معیوب است؟

بر اساس گمانش مدّعی‌ امید به خداست. به خدای‌ بزرگ قسم دروغ گفته، چرا حالت امیدواری‌اش در کردارش پیدا نیست؟ زیرا هر که را به چیزی‌ امید است اثر امیدش در عملش دیده می‌‌شود مگر امیدی‌ که مردم به خدا بسته‌اند که دارای‌ عیب است، و هر بیمی‌ در امور مادی‌ محقق و ثابت است مگر بیم از حق که در اغلب مردم بی‌‌پایه  است! در کارهای‌ بزرگ به خداوند امید دارند، و در کارهای‌ کوچک به بندگان امید می‌‌بندند، امّا آنچنان که حق بندگان را رعایت می‌‌کنند حق خدا را مراعات نمی‌‌نمایند. چه شده که حق خداوند کمتر از حق بندگان رعایت می‌‌شود؟ آیا می‌‌ترسی‌ در امیدی‌ که به حق داری‌ درغگو باشی‌؟ یا او را آنچنان که باید سزاوار امید نمی‌‌دانی‌؟ اگر از یکی‌ از مردم بترسند تا حدّی‌ از او حساب می‌‌برند که در آن حد از خدا حساب نمی‌‌برند. بنابراین ترس از بندگان را نقد، و ترس از خدا را نسیه و وعده غیرقابل عمل قرار داده‌اند. همچنین کسی‌ که دنیا در نظرش  عظیم جلوه کند، و موقعیّت آن در دلش وانمودی‌ بزرگ داشته باشد، دنیا را بر خدا مقدم دارد و از هر چه غیر دنیاست بریده و نهایتاً برده دنیا گردد.‌
از خطبه ۱۵۹ نهج‌البلاغه‌
خداوند به حضرت موسی فرمود حتی نمک غذایت را از من بخواه. یعنی در کوچکترین و دم دستی‌ترین مسائل دنیایت هم وابسته و امیدوار به من باش. حالا حکمت این حدیث قدسی را فهمیدم.‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.