أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَىٰ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ یَتَفَیَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلهِ وَ هُم دَاخِرُونَ
آیا به چیزهایى که خدا آفریده است نمىنگرند که براى سجده به درگاه او سایههایشان از راست و چپ حرکت دارند و در برابر او خاشعند؟ (نحل:۴۸)
در قسمت ۳۰ برنامه زندگی پس از زندگی امسال، خانم خدیجه مبینی یکی از جالبترین تجربهها را داشت و با لهجه و بیان جذاب و مسلطی تعریف میکرد. در جایی از تجربهاش از سه پسر نوجوانی گفت که شبانه وارد باغی میشوند و بعد از چیدن میوهها، از در انتقام شاخههای درختان را میشکنند. میگفت تمام باغ به ولوله و وحشت افتادند، درختها جیغ میزدند بچههای ما را نکُشید.
میگفت من آنجا پیامی دریافت کردم که درختها میگفتند این شاخهها برای ما سایه ایجاد میکنند و ما با این سایه خداوند را سجده میکنیم.
برای سیب و تسبیح – که برنامه را ندیده بودند- تعریف که میکردم گفتم که خیلی برایم سوال بود همیشه که چطور درختان به خدا سجده میکنند. حسابش از دستم در رفته چند بار قرآن را ختم کردم و حتی یک سالی فقط معنی را ختم کردم ولی این آیه را متوجه نشده بودم. وقتی خدا شرحش داده، نه تنها درختان که کوهها و سنگها و عمارتها و… پریروز متوجه سجده شدم. اسکرین گرفتم. امروز، عصری که اکنون باشد معنایش را دیدم و با صدای بلند برای امیر خواندم و نمیدانم چه بنویسم دیگر.