دنیا خانهای است پیچیده به بلا، و معروف به خیانت. احوالش پایدار نمیماند، و اهلش جان سالم به در نبرند. حالاتی است گوناگون، و نوبتهایی است متغیّر. زندگی در آن ناپسند است، و امنیت در آن نایاب. مردمش آماج تیر بلایند، که تیرهایش به سوی آنان نشانه میرود، و با مرگ نابودشان میکند.
بندگان خدا، بدانید شما و آنچه در آن هستید از این دنیا در مسیر آنانی میباشید که پیش از شما از جهان گذشتند، عمرشان از شما طولانیتر، دیارشان آبادتر، و آثارشان از شما بهتر و ماهرانهتر بود، اما صدایشان فرو مرد، باد غرورشان نشست، بدنهایشان پوسید، شهرشان خالی شد، و آثارشان نابود گشت.
کاخهای سخت بنیان ، و فرشها و بسترهای گسترده آنها به سنگهای به هم پیوسته، و گورهای زیرزمین و لحد چیده شده تبدیل شد، آن گورهایی که در جای ویرانی بنا شده، و با خاک زمین آن را محکم کردهاند.
آن قبور به هم نزدیک است، اما ساکنانش در تنهایی و غربتند! در میان اهل محلّهای مقیمند که در وحشت و ترسند، و بین قومی که به ظاهر فارغالبال ولی در باطن دچار مشغلهای فراوانند، به وطنها انس نمیگیرند و همچون پیوستن همسایگان به هم نمیپیوندند با اینکه با هم مجاورند و خانههایشان به هم نزدیک است. چگونه دید و بازدید کنند در صورتی که پوسیدگی با انداختن سنگینی خود بر آنها آنان را متلاشی کرده، و سنگ و خاک اعضایشان را خورده؟!
تصور کنید شما الآن جای آنها هستید، و قبرها شما را به گروگان گرفته، و در آغوش آن ودیعهگاه رفتهاید. حالِ شما چگونه خواهد بود آنگاه که برنامهها به پایان برسد، و مردهها را از گورها درآورند؟
آن هنگام هر کسی از آنچه پیش فرستاده آگاه میشود، و به سوی خداوند که سرپرست بر حقّ آنان است بازگردانده میشوند، و آنچه افترا میبستند به کارشان نیاید.
خطبه ۲۱۷ نهجالبلاغه
🔍همیشه در زندگی کمخواب بودم و استدلالم این بود که وقتی مُردم کارم فقط خوابیدن خواهد بود. خستگیناپذیر بودم. حتی در ده سال اول ابتلایم به اماس، بسیار فعال بودم. چند سالی است خصوصاً با تماشای برنامه زندگی پس از زندگی، به این نتیجه رسیدم پس از مرگ هم فراغ بالی نیست. همچنان مشغلهها بر پایند البته با مشغلههای این جهان متفاوت اما سخت مرتبطند.
امیرالمؤمنین آنقدر ذاکر مرگ است که وحشت به جان خواننده میافکند. یکبار آقای نجمالدین شریعتی به آقای عاملی گفت شما آدم را میترسانید. ایشان پاسخ داد ۱۴۰ آیه تبشیر داریم و ۱۶۰ آیه انذار. وادی، وادی وحشت است. امام هم بسیار از مرگ میگوید. پس بیراه نیست که اینطور در خطبههایش به مردم سفارش میکند از زندگی و مرگ پیشینیان و حتی هم دورههای خود پند و عبرت بگیرند.
یادمان باشد امام صادق(ع) فرمودند در عالم برزخ از دستشان کاری برنمیآید. عالم برزخمان بسیار طولانی خواهد بود. کاش در بهشتش باشیم نه جهنمش. کسی عمر خطاب را در خواب میبیند میپرسد با علی(ع) حساب کتاب کردی؟ عمر میگوید من روزی پلی ساختم و الاغی موقع رد شدن از آن پایش پیچ خورد. فعلاً از آن دارند بازخواستم میکنند. مثقال ذره یره. وادی، وادی وحشت است. و عمر دنیا بسیار کوتاه.