در توصیف بیعت مردم با آن جناب بر خلافت.
دستم را باز کردید و من بستم، آن را کشیدید ولی من جمع کردم، آن گاه همچون شتران تشنه به وقتی که به آبشخورهایشان وارد میشوند بر من هجوم آوردید، تا جایی که بند کفش پاره شد، و عبا از دوش افتاد، و ضعیف زیر پا ماند، و مردم به خاطر بیعتشان با من آنچنان خوشحال شدند که کودکان هم از این معنی به وجد آمدند، و پیران ناتوان با گامهای لرزان، و بیماران با مشقّت فراوان، و دختران نورسیده بینقاب برای تماشای این منظره روی آوردند.
خطبه ۲۲۰ نهجالبلاغه
🔍در این خطبه، خلاصهتر از خطبه ۵۳، داستان بیعت مردم با خودش را تصویرسازی میکند. داستان تلخی است البته. بعد از ۲۵ سال- شوخی نیست این عدد- حملهور میشوند و اینطور با خشونت با حضرت بیعت میکنند. چه مردم عادی و حتی اشراف و سلبریتیها. اما، طولی نمیکشد که بند دلهای پر هوسشان با دیدن پافشاری او در سنت پیامبر و نه سنت خلفا، پاره میشود.
مسلم هم در کوفه این حالت را تجربه میکند. این تجربه تلخ را ۲۵ سال بعد از آنروز. همچنانکه پیشتر پسرعموهایش، فرزندان پیامبر تجربه کردند.
شاید با خواندن اینهاست که به سخن امام خمینی پی میبریم که گفت شما بهترین امت از صدر اسلام هستید چون مردم ایران ثابت کردند در میدانهای جنگ داخلی و خارجی و تحریمها و فشارهای ناجوانمردانه استکبار و کینهورزیهای خائنان به وطن، قدمی از بیعتشان عقب نمینشینند و مثل روز اول بر سر آرمان استقلالطلبی خویش از جان و مالشان مایه میگذارند. و خواهند گذاشت به یاری خداوند. خداوند پشت یاری دهندگان دینش را خالی نمیکند. این وعده حق است.
انشاالله و الحمدالله.