تیغ بر گلو، خاک در چشم

خداوند به او خیر دهد، چه اینکه کژی‌‌ها را راست کرد و درد را درمان نمود. سنّت را به پا داشت، و فتنه را پشت سر انداخت. با جامه پاک و کم عیب از دنیا گذشت. به خیر حکومت رسید و از بدی‌ آن پیشی‌ جست. بندگی‌ حق را به جا آورد، و حقّ تقوای‌ او را مراعات نمود. از میان رفت و مردم را در راههای‌ گوناگون رها کرد، که گمراه در آن هدایت نیابد، و راه یافته پا بر جای‌ بر یقین نماند.‌
خطبه ۲۱۹ نهج‌البلاغه‌
در ذیل خطبه آمده «در اینکه این سخنان درباره کیست، رک: سیری‌ در نهج‌البلاغه، استاد شهید مطهری‌، آخر فصل مربوط به عمر.»
‌‌
داستان این است که صدر و ذیل خطبه در تناقض است. در اینکه منظور امیرالمؤمنین چه کسی است اینجا ذکر شده: «پاسخی که در این مورد می دهیم این است که صدر سخن که «خداوند به او خیر دهد! که کژی‌ها را راست کرد و بیماری ها را مداوا نمود،سنت را به‏پاداشت،و فتنه را پشت‏سر گذاشت، با جامه‏اى پاک و کم عیب از این جهان رخت‏ بر بست به خیر و نیکى آن رسید، از شر و بدى آن رهائى یافت! وظیفه خویش را نسبت‏ به خداوند انجام داد، و آن چنان که باید از مجازات او مى‏‌ترسید!» از دختر عمر یا دختر ابی‌حنتمه است که او آن را در ستایش عمر بیان نمود.
اما جمله پایانی آن «خود رفت و مردم را بر سر چند راهى باقى گذاشت که نه گمراهان در آن هدایت مى‏یافتند و نه جویندگان هدایت‏ به یقین راه خویش را پیدا مى‏کردند.» از امام علی (ع) است که نقدی و اعتراضی به سخن دختر ابی‌حنتمه در ستایش عمر است . در ضمن این قسمت سخن امام می تواند اعتراضی به جریان شورای شش نفره باشد که راه و حقیقت را مشوش نمود.
با این توضیحی که داده شد تضاد و ناهماهنگی بین صدر وذیل این خطبه نیزمرتفع می‌گردد.»‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.