در سوره مبارکه قصص، آیات ۶۲ تا ۶۶، خداوند صحنههایی از روز آمدنی را نشانمان میدهد، صحنههایی بسیار هولناک. مواجهه خدایان دروغین و پرستندگان آنها. ابتدا از کسانی بازخواست میکند که ادعای خدایی کردهاند:
«و[به یاد آور] روزى را که آنان را ندا مىدهد و مىفرماید آن شریکان من که مىپنداشتید کجایند؟(۶۲) آنان که حکم [عذاب] بر ایشان واجب آمده مىگویند پروردگارا اینانند کسانى که گمراه کردیم گمراهشان کردیم همچنانکه خود گمراه شدیم [از آنان] به سوى تو بیزارى مىجوییم ما را نمىپرستیدند [بلکه پندار خود را دنبال میکردند] (۶۳)
چه صحنهای! چه کلمات آشنایی. «اغوا» یعنی کاری کنی طرف آنقدر گیج شود که نه تنها راه را، بلکه مقصد را نیز گم و فراموش کند. وعدهای که شیطان بعد از رانده شدن از بارگاه الوهیت و اذن بقا تا روز موعود(که به دست مبارک حضرت عیسی(ع) به درک واصل خواهد شد) برای آدم و فرزندانش پی میریزد. نه تنها این کلمه دیر آشنا که رفتار هم آشناست. برائت جستن از مریدان کاری است که هر آن شیطان با گمراهان بینوا میکند تا چه رسد روز آمدنی. بعد نوبت پرستندگان این شرکاء میرسد:
و [به آنان] گفته مىشود شریکان خود را فرا خوانید [پس آنها را مىخوانند] ولى پاسخشان نمىدهند و عذاب را مىبینند [و آرزو مىکنند که] اى کاش هدایت یافته بودند (۶۴)
چقدر تلخ است این استیصال، واماندگی مطلق. از اینجا رانده از آنجا مانده. عذابی از این دردناکتر هست؟ عمرت را صرف اطاعت از کسی کنی بعد در انتها او با کسی ببندد که تو دشمنیاش کردی، چرا دشمنش بودی؟ چون آن خدای پوشالی گفته بود. پناه بر الله بی شریک مقتدر.
بعد وقت اتمام حجت است. شاهدان امت، انبیا و أوصیا ایستادهاند. رب العالمین میپرسد چه پاسخی به ۱۲۴ هزار فرستاده من و خیرخواهان منتخب پاک خداترس من دادید؟:
و روزى را که [خدا] آنان را ندا درمىدهد و مىفرماید فرستادگان [ما] را چه پاسخ دادید (۶۵) پس در آن روز اخبار بر ایشان پوشیده گردد و از یکدیگر نمىتوانند بپرسند (۶۶)
ببین چه قشنگ میشناسدمان. آنجا دیگر تقلبی در میان نیست. کسی از مخاطبان اهل دوزخ دسترسی به خبر ندارد. هر که در دنیا کور و کر بوده آنجا هم کور و کر است. همانطور که اخبار هدایت را از دیگران میپوشاندند، اخبار بر ایشان پوشیده میشود.
و هیچ دادرسی نیست. عذاب را میبینند، بعد اما صحنه وحشت و هول لطیف میشود، میفرماید:
و اما کسى که توبه کند و ایمان آورد و به کار شایسته پردازد امید که از رستگاران باشد (۶۷)
توبه کند و عمل صالح انجام دهد؟ کجا؟ البته که منظورش اینجاست. آنجا که دیار کشت نیست. آنجا کشتزارها را درویده، کوبیده، الک کردهاند. پس چی؟ همین لحظه که آیات را میشنوی یا هزاران سال بعد. اگر توبه نصوح کنی، دیگر میان آنها نیستی. منِ خدا دارم میگویم. که اول و آخرم. خلقت را آغاز کردهام و همه چیز در کتابی نوشته شده است. همین الآن در این صحنههایی. در همین نقطهای. میبینمت چون انجام شده. این اتفاق، این گفتگوها صورت گرفته. دارم خبردارت میکنم. بشنو و ببین!
پ.ن۱: فیلم میان ستارهای شاید، نزدیکترین نمود جهان است. قشنگ هم ساخته شده. همین الآن در انتهای مسیرت هستی. وقتی به انتها برسی الآنت را حاضر خواهی دید. خداوند خبر داده. با پیامبران و ملائکهاش. خبر منتشر شده، از روز نخست. تو گفتی «اساطیر الاولین» است. «دروغ» است. مهلت را سوزاندی. متضرر خودتی و خداوند به احدی، ذرّهای ظلم نمیکند.
پ.ن۲: خدا اول یخه سلبریتیها و کله گندهها را میگیرد، بعد از فالوورها میخواهد آنها را صدا بزنند. اما مصی و شازده و کریمی و بقیه اوباش جواب نمیدهند. دقیقاً مثل الآن. اما خب، احمق کسی بود که باعث فرار حضرت عیسی شد.