خدای زندانی*

«چیزی‌ را نزاده تا خود مولود باشد، و زاییده نشده تا محدود گردد. برتر است از داشتن فرزندان، و پاک است از آمیزش با زنان.»‌

از خطبه ۲۲۸ نهج‌البلاغه‌
اگر عزیر و مسیح [و روح‌القدس] را پیروانشان مقام شراکت در خداوندی دادند، جسارت میرزا حسینعلی بهاء مافوق سرکشی و طغیانهاست که در لوح تولدش نوشت: «فیاحبّذا من فجر الذی فیه استوی جمال القدم علی عرش اسمه الاعظم العظیم فیه ولد من لم یلد و لم یولد» (ای آفرین بر سپیده دمی که جمال قدیم که نام او اعظم عظیم است، بر عرش مستقر شد، و در آن سپیده دم زاده شد کسی که نمی‌زاید و زاییده نمی‌شود). ‌(+)‌
‌‌
این فرقه، ضالّه نیست که مغضوبٌ علیهم است. مظلوم‌نمایی هم مرحله‌ای از مراحل اجرای نقشه‌های چند ساله‌اشان. الحمدالله هم بسیار نادان مغرض دلباخته غرب و عمله استعمار داریم که هر روز هر روز بیانیه بدهند برای احقاق حقوق شهروندی بهائیان. خاله خرسه‌های کثیرالتولید. بی تاریخ مصرف.‌
‌* ادعای بهاءالله در زمان زندانی بودن.‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.