شتری که سینه بر زمین می‌خواباند

بر مرگ و دشواریهایش پیشدستی‌ کنید، و برای‌ پذیرایی‌اش قبل از آنکه از در آید آماده شوید، و پیش  از فرود آمدنش مهیّا گردید، زیرا قیامت نهایت کار است. مرگ برای‌عاقلان پندی‌ کافی‌، و برای‌ جاهلان زمینه عبرت است.
پیش از در آمدن قیامت چنانکه خبر دارید این امور است:
تنگی‌ گورها، شدّت اندوه و یأس، وحشت از جایی‌ که از آنجا بر احوال برزخ آگاه می‌‌شوید، ترس‌های‌  پی‌ در پی‌، جابه جا شدن استخوانها، کر شدن گوشها، تاریکی‌ لحد، ترس از وعده عذاب، پوشیده شدن شکاف گور، و استوار شدن تخته سنگها بر سر قبر.
خدا را خدا را ای‌ بندگان خدا، که دنیا شما را به یک راه می‌‌گذراند، و شما و قیامت  به یک رشته بسته‌اید، گویا قیامت با نشانه‌هایش فرا رسیده، و با علامتهایش نزدیک گردیده، و شما را بر صراط خود متوقف نموده، انگار با سختی‌‌هایش بر شما مشرف شده، و سینه بر زمین نهاده، و دنیا از اهلش جدا گشته، و آنان را از دامان خود بیرون افکنده، و تمام روزگار چون روزی‌ بود که گذشت، و یا ماهی‌ که مدّتش به پایان رسید.
تازه‌اش کهنه، و فربه‌اش لاغر شد، مردمان در توقفگاهی‌ تنگ قرار می‌‌گیرند، و اموری‌ درهم و عظیم، و آتشی‌ سخت شرربار، همراه صدایی‌ وحشتناک، و زبانه‌ای‌ کشیده، با غرّشی‌ از روی‌ خشم، همراه اخگرهایی‌ سوزنده، که دیر خاموش است، همیمه‌اش فروزان، تهدیدش ترسناک،  قعرش ناپیدا، اطرافش تاریک، دیگهایش برافروخته، و کارهایش هولناک است.
اهل تقوا را دسته دسته به جانب بهشت می‌‌رانند، در حالی‌‌که از عذاب ایمن شده، و از ملامت رهایی‌ یافته، و از آتش دورند، بهشت در کمال آرامش پذیرای‌ آنهاست، و آنان هم از جای‌ و قرارگاه خود شادند. اینان گروهی‌ بودند که اعمالشان در دنیا پاک، و چشمشان از خوف عذاب گریان بود، شب تارشان به خاطر خشوع و استغفارشان روز بود، و روزشان محض بیم از گناه و انقطاع از دنیا شب.
خداوند بهشت را جای‌ بازگشت، و خیر و خوشی‌ را پاداش آنان قرار داد، که اینان به بهشت شایسته‌تر و اهل آن بودند، در یک پادشاهی‌ ابدی‌، و نعمت پایدار خواهند بود.
بندگان خدا، آن را رعایت کنید که به رعایت آن رستگارِ شما رستگار می‌‌گردد، و تبهکار شما به ضایع کردن آن خسارت می‌‌بیند. بر مرگهای‌ خود به اعمال صالحتان پیشی‌ جویید، که شما گروگان اعمال گذشته خود هستید، و به آنچه انجام داده‌اید جزا داده می‌‌شوید. گویی‌ مرگ وحشتناک بر شما فرود آمده، که نه از آن بازگشتی‌ دارید، و نه لغزشی‌ را از شما می‌‌پذیرند.
خداوند ما و شما را در مدار طاعت خود و رسـولش به کـار گیـرد، و از مـا و شمـا به فضـل و رحمتش درگـذرد.
بر جای‌ خود قرار گیرید، بر بلا و سختی‌ صبر کنید، دستها و اسلحه‌های‌ خود را در مسیر هوا و هوس زبانهای‌ خود به کار مگیرید، و در آنچه خداوند شتاب در آن را برای‌ شما نخواسته شتاب نکنید، زیرا هر کدام از شما که بر اساس شناخت خدا و رسولش و اهل بیت پیامبرش در بستر بمیرد شهید از دنیا رفته، و اجرش بر خداست و به ثواب عمل صالحی‌ که در نیّت داشته می‌‌رسد، و این نیّت جای‌ شمشیر کشیدن او را پر می‌‌کند، زیرا هر چیزی‌ را زمان مشخّص و مدّت معیّنی‌ است.
خطبه ۲۳۲ نهج‌البلاغه‌
🔍 چه خطبه‌ای. کاش اهل کوفه‌اش بودم. در مسجدش پشت سرش نماز می‌خواندم و بالای منبر رفتنش را تماشا می‌کردم. کاش صدا و لحن و کلماتش مرا می‌لرزاند و فضاهای خالی‌ام را پر می‌کرد، عزمم را منسجم و ایمانم را محکم و استوار می‌نمود. ‌
آه ای خورشید بلند هدایت! مرا در بر گیر و ببالان و مراقبتم کن و بیاموز و بپروران. بیازمای و خالصم کن و در همین بستر گرفتاری در زمره شهدایم بپذیر.
آمین یا رب العالمین.‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.