صلح آری، پپسی نه!

وبسایت گوشه پرونده «مناظره آشپزخانه» را کار کرده(+): «بر اساس قراردادی که پس از پایان دوره استالین در سال ۱۹۵۸ بین اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده آمریکا امضا شد، مجموعه‌ای از برنامه‌های نمایشگاهی بین دو کشور اجرا شد؛ طبق این قرارداد «نمایشگاه ملی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» در سال ۱۹۵۹ در مرکز همایش‌های نیویورک برپا شد و پس از آن «نمایشگاه ملی آمریکا» در مسکو برگزار شد. این دوران، دوران عبور از خط قرمزهای استالین، اشتباه‌خواندن تصمیم‌های رهبر سابق شوروی، استالین‌زدایی و تلاش برای معاشرت و گفت‌وگو با آمریکا بود؛ دشمن شماره یک استالین که حالا اجازه داشت شادی و فراوانی و تنوع و تکنولوژی و حق و‌ حقوق عادی یک شهروند را در کشوری غم‌زده و فقیر و گرسنه و عقب نگه‌داشته‌شده به نمایش بگذارد. کشوری که سال‌ها برخلاف روش و‌ منش و‌ سبک‌ زندگی پر ریخت‌وپاش رهبران و مسئولان و اعضای بلندمرتبه حزب کمونیست و فرزندان‌شان با این ایده رهبری و هدایت شده بود؛ همه باید در فقر و نداری و بی‌انتخابی و کمبود و گرسنگی شبیه هم باشند و کسی نباید از کسی بیشتر و بهتر و متنوع‌تر داشته باشد یا متفاوت‌تر زندگی کند.»

قشنگی‌اش کجاست؟ اینجا که: «ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور آمریکا برای افتتاح این نمایشگاه، نیکیتا خروشچف، دبیر اول حزب کمونیست را دعوت کرد و با او در میان فراوانی کالاها و تنوع رنگ‌ها چرخید و گفت: «در کشور ما هیچ‌کس در بالاترین مقام دولتی تصمیم نمی‌گیرد مردم چه بپوشند، چه بخورند و در چه نوع خانه‌هایی زندگی کنند. ما برای مردم حق انتخاب قائل هستیم. این تفاوت ما با شماست.»
خروشچف که هاج و واجی بازدیدکنندگان را می‌دید و اختراع‌های جدید در قالب وسایل خانه و آشپزخانه گیج‌اش کرده بود، با تمسخر جواب داد: «ما همین حالا این چیزها را در خانه‌هایمان داریم و تا هفت‌سال دیگر از سطح تکنولوژی شما جلو می‌زنیم و منتظرتان می‌مانیم و برایتان دست تکان می‌دهیم تا به ما برسید.»…

خروشچف به جای عملی‌کردن وعده ۷ساله‌اش، چهارسال بعد از این مناظره دیگر روی کار نبود و گرچه صنعت موشک‌سازی و فضا در شوروی رو‌ به پیشرفت بود ولی مردم‌ حتی در داشتن ظروف معمولی آشپزخانه و پنیر و سوسیس و آرد انتخابی نداشتند.
با این حال، فقر دیگر نمی‌توانست مثل دوران استالین زیباسازی شود و بیشتر مردم دیگر فهمیده بودند این رنگارنگی و تنوع و حق انتخاب است که جهان را نگه می‌دارد، نه یک‌دست کردن آدم‌ها، پوشش‌ها، رفتارها و ایده‌ها.»

بعله. توجه نمودید؟‌ دقیقاً با قاجار هم همین کار را کردند. شاهان قاجار را بردند فرنگ و نمایشگاههایش و بعد زمینه را برای گرفتن امتیازهای تجاری فراهم کردند. ای بر پدر آزادی انتخاب مردمتان.‌

 

 

2 دیدگاه روی “صلح آری، پپسی نه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.