برایمان چه آورده‌ای مارکو ۲

 آن مرد نوشته: «به مناسبت سفر رئیس جمهور رئیسی به روسیه، یه چیز باحالی از روسیه بگم. نشست ما توی کاخ سرخ بود. یه کاخ سبز هم دارن که برای هیئت ها و جلسات عالی رتبه استفاده میشه که رئیسی پنجشنبه اونجا بود. کاخ سرخ اهمیت و جایگاه سیاسی کمتری داره اما خیلی خوشگلتر و بزرگتر از کاخ سبز ساختنش. یه مجسمه کوچیک داشتن که توی کاخ سرخ توی یه حفاظ شیشه ای نگهداری میشد. یه تنه کوچیک بیست سانتی و یه مجسمه شبیه به خرس. مجسمه اصلا جذابیت خاصی نداشت اما خیلی براش ارزش و اهمیت قائل بودن حالا چرا؟ راهنمایی که به ما بخشای مختلف موزه کاخ رو نشون میداد، گفت خیلی سال پیش، مردم توی هر شهر و روستایی یه دونه از این مجسمه ها داشتن و وقتی یه زنی میخواست بچه ش رو به دنیا بیاره، این مجسمه رو می بردن خونه ش که وقتی بچه به دنیا اومد، اولین چیزی که دستش بهش میخوره این مجسمه باشه. اون مجسمه خرس حالا نماد چیه؟ نماد استقامت و زندگی سالم و سلامت و این چیزا. بعدا که روستاها و شهرها زیاد شدن و دیگه این رسم هم کم کم از بین رفت، یه دهقان میره تمام مجسمه هارو از گوشه گوشه کشور جمع میکنه، اونارو تبدیل به مذاب میکنه و از مجموع اونا یه مجسمه خرس دیگه درست میکنه. حالا این مجسمه ای که توی کاخ سرخ بود، همون مجسمه ساخته دهقان بود و این یعنی، دست خیلی از آدمای دوران های قبل روسیه، حداقل یک بار موقع تولد به این مجسمه خورده و این براشون خیلی ارزش داشت.»

یک دهقان بلند شده کشور را گشته و مجسمه‌ها را جمع کرده است. منتظر نمانده دولت یا حکومت این کار را بکند. شهروند جهان اولی اینطور است. سالها پیش در سه پست شهروند جهان سومی را توصیف کرده بودم. تا وقتی به این درک نرسیم، نمی‌توانیم ادعا یا بازخواست داشته باشیم.

 

پ.ن: من یک جهان سومی هستم و دو پست متوالی بعدش.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.