روز پنجم که دیگه هیچ درمانی جواب نداد به سفارش دکتر عمومی که قبلاً در خانه ویزیتم کرده بود حدود ظهر با ۱۱۵ تماس گرفتیم تا به دلیل جواب ندادن به درمان ابتدایی مرا به بیمارستان منتقل کنند
کادر اورژانس قند خونم را چک کردند که ۶۸ بود بنابراین یک ؤیال دکستروز سریع تزریق کردند. بعد با پزشک اورژانس مشورت کردند و مرا به بیمارستان منتقل نمؤدند در ورودی اورژانس بیمارستان عالی نسب، متخصص طب اورژانس با پوزخند گفت این کجایش وضعیت حاد است؟ نگهبان اورژانس به مردی که گویا از نگببانها بود گفت مسخره بازی شده اورژانس شده تاکسی سرویس. نگاهش کردم و قدرت حرف زدن نداشتم که بگویم چرا خودش را مشغول ذمه میکند؟
ما شاید به خاطر اتفاقاتی که برایم افتاده است نزدیک ۱۰ بار شاید بیشتر اورژانس را خبر کردهایم، اما اولین بار بود که اورژانس ما را به بیمارستان رساند. وقتی امیر به متخصص طب اورژانس گفت من اماس دارم همان نگهبان سرش را تکان داد و سوزناک گفت اماس است دیگر. همچنان خیره نگآهش میکردم و متوجه بود اما نگاهش را میدزدید
خسته شدم ؟
سلام
هیچ کسی به جز خود آدم دردی که داره رو نمیفهمه