یکم: سوره مرسلات در مکه نازل شده است و سوره الرحمن در مدینه آنچه برایم جالب بود این بود که در سوره مرسلات آیهای که تکرار میشود «وَیلٌ یوْمَئِذٍ لِلْمُکذِّبِینَ (واى در آن روز بر تکذیبگران)» که ۱۰ بار تکرار شده، جانب تهدید را بیش از سایر مطالب تاکید مىکند و در سوره الرحمن آیه «فَبِأَی آلاءِ رَبِّکما تُکذِّبانِ (کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را تکذیب می کنید؟)» این خطاب عتابآمیز در این سوره سى و یک مرتبه تکرار شده است.
سوره مرسلات با آیه بِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ (پس به کدام سخن بعد از آن [قرآن] ایمان می آورند؟) و سوره الرحمن با آیه «تَبارَک اسْمُ رَبِّک ذِی الْجَلالِ وَ الْإِکرامِ» ختم مىشود.
دوم: در آیات ۵ و ۶ سوره منافقون آمده است:
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُونَ (۵)
و هرگاه به آنان گفته شود: بیایید تا رسول خدا براى شما طلب مغفرت کند، (از روى انکار و تکبر و تمسخر) سرهاى خود را بر مىگردانند و آنان را مىبینى که از سر استکبار، (مردم را از گرایش به حق) باز مىدارند.
سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ(۶)
(ای رسول) تو (از خدا) بر آنان آمرزش بخواهی یا نخواهی به حالشان یکسان است خدا هرگز آنها را نمیبخشد که همانا قوم نابکار فاسق را خدا هیچ وقت (به راه سعادت) هدایت نخواهد کرد
این آیات را که امروز خواندم یاد آیه افتادم که در آن خداوند ه پیامبر میفرماید:
اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّهً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ۗ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ (توبه:۸۰)
(ای پیغمبر) تو بر آن مردم منافق خواهی طلب مغفرت بکن یا نکن، اگر هفتاد مرتبه هم بر آنها (از خدا) آمرزش طلبی خدا هرگز آنان را نخواهد بخشید، زیرا آنها (از راه فسق و سرکشی) به خدا و رسول او کافر شدند و خدا فاسقان را هرگز هدایت نخواهد کرد.
هر دو سوره در مدینه نازل شدند در ترتیب نزول سوره منافقون ۱۰۵ و سوره توبه ۱۱۴ است.
در هر دو مورد مخاطبان فاسقان هستند اما فاسقان چه کسانی هستند؟در سایت ویکی شیعه نوشته است:
«فسق در لغت به معنای نافرمانی و ترک دستور خدا و خروج از راه حق و تمایل به گناه است؛ از این رو، فاسق کسی است که در برابر دستورات خدا، نافرمانی میکند و از راه حق خارج میشود. برخی از لغت شناسان خارج شدن نادرست و توأم با فساد هر چیزی از چیز دیگر را فسق دانسته اند مانند خارج شدن رُطَب از پوستش. حسن مصطفوی واژه شناس مشهور قرآن در باره فسق میگوید: ریشه واژه فسق به معنای خارج شدن از مقررات دینی، عقلی یا طبیعی است و مصادیقش میتواند خارج شدن بنده از فرمان پروردگار و اطاعت از او و نیز خروج آشکارا و علنی از احکام و مقررات و ضوابط اسلامی و اخلاقی مانند حسادت، بخل، تکبر و طمع باشد. بیرون زدن خرما از پوستش نیز نمونهای از تحقق فسق در قوانین حاکم بر طبیعت است. وی مفاهیمی مانند ترک و انحراف و ظلم و جور را از لوازم معنای لغوی فسق دانسته است.است.
اوصاف فاسق در قرآن
در قرآن برای فاسق ویژگیهای مختلفی ذکر شدهاست؛ از جمله: نقض عهد خداپرستی، قطع پیوندهای خویشاوندی و دوستی، فساد در زمین، تکذیب آیات الهی، ظلم کردن، عدم پیروی از دستورات خدا، مستکبر بودن، فراموش کردن خدا و در نتیجه، ابتلا به خودفراموشی و غیره.» (+)
در واقع استهزا کنندگان کسانی نیستند جز مستکبرین و استکبار صفت شیطان است که خلقت آدم ابوالبشر را به استهزا گرفت.
سوم: در حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام داریم که فرمودند:
« نابودى مردم در سه چیز است: تکبّر و حرص و حسادت؛ زیرا تکبّر، باعث نابودى دین است و ابلیس به سبب همین خصلت لعنت شد، آزمندى دشمن جان است و به واسطه همین خوىْ آدم از بهشت رانده شد، و حسادت، راهنماى به سوى بدى و نابکارى است و بر اثر همین حسادت بود که قابیل، هابیل را کشت.»
و چنین که پیداست همه اینها در فاسق جمع است و برای فاسق پیامبر هم استغفار کند حتی ۷۰ مرتبه بخشوده نخواهد شد.
اما چرا حضرت آدم علیه السلام بخشوده شد؟ دلیلش این است که بسیار گریست، پشیمان بود و لجبازی نکرد و متکبر نبود. پس کلید ماجرا اینجا لجباز نبودن است راه نجات در استغفار خود انسان است و البته این توبه باید نصوح باشد. لاکن ابلیس و قابیل متکبر بودند و لجوج.
سلام
عیدی خیلی خوبی برای امروز من بود. ممنون💐💐💐
سلام دوست عزیز الحمدلله پر برکت باشد براتون.🌺🌺🌺