«اگر بگویند آیا حاضرى با مَحرم خودت در کنار کعبه زنا کنى؟ آیا حاضرى حلقوم على اصغر ابا عبداللَّه الحسین (ع) را بِبُرى؟ آیا میتوانى حسین فاطمه (س) را تکّه تکّه کنى و فرق على (ع) را بشکافى؟
میگوییم خیر!
تمام جوابها منفى است و خودمان را از این اعمال بسیار دور میبینیم. احساس میکنیم که این گناهان، گناهان ما نیست و بین ما و آنها، حائلها و واسطههاى زیادى وجود دارد.
اعتقادم این است که ما هنوز در فضاى این گناهان قرار نگرفتهایم. هنوز مجبور نشدهایم که به خاطر محبوبهامان دست به هرکارى بزنیم. در حالى که همه فرعونیم، فقط مصرهاى ما کوچک و بزرگ میشود.
من در محدوده خانهام، مادر و پدرم، فرزند و عیالم، فرعونى هستم و «أَنَا رَبُّکُمُ الاعْلى» را در آن حد دارم و در این زمینه قدم برمیدارم. گاهى که با چند نفر همراه میشوم و در ماشینى مینشینیم، تفرعن میکنم… و زیر بار نمیروم و جبروت و کبریا و خودخواهى هایم در آن مرحله، ظهور و بروز میکند. و گاهى هم این اتفاقات و این حالتها در محیط کارم متجلّى میشود.»
استاد علی صفایی حائری/اخبات/ص. ۱۲