حنالی ساچینی*

این شعر ترکی را خیلی وقت پیش شهربانو در وبلاگش و به یاد مادرش و خانه پدری نوشته بود. این عکس و موهای بافته سفید پیرزن را که دیدم یاد این شعر افتادم:

من آنامی گؤرمدیم

آغ ساچینی هؤرمدیم

بیر خلوت یئر تاپمادیم

دانیشمادیم گولمدیم

*

آناجان

گئتدیم آتام ائوینه

غملی کؤنلوم سئوینه

سنی اوردا گؤرمدیم

بنزه دی یاد ائوینه

 

اگر اجازه می‌دهید شعرها را ترجمه نکنم چون از قشنگی، لطافت، اندوه خالی می‌شود. می‌دانید که ترجمه در عین خدمت بسیار خیانت می‌کند.

 

* موهای مادرم همیشه سفید نبودند، حنایی بودند.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.