معرفی فیلم؛ یک مقایسه

دیروز عصر، با بچه‌های «ام.اس‌سنتر» رفتیم تماشای «یکی از ما دو نفر». سوای این مورد اخیر، ملاقات با بچه‌های خوب ام.اسی خصوصاً آرام عزیز (+)و آنارام(+)، لطفی داشت برایم. بعد از سینما هم رفتیم پارک ساعی که البته آقامون حسابی به زحمت افتادند [قب] علی هم بود و بعد از پارکِ ساعی، رفتیم یک جای…Continue reading معرفی فیلم؛ یک مقایسه

تصمیم کبری

نمی‌دانم چطور بگویم. منظورم تصمیمی است که گرفته‌ام. مدتی است که تصمیم گرفته‌ام زمان‌م را مدیریت کنم. کار ساده‌ای نیست، ولی می‌دانم خیلی‌ها توانسته‌اند و خوب، اگر هم قدرت و توانایی‌ام در حد آن خیلی‌ها نباشد، آن‌قدر نیرو دارم که در حدِ خودم بتوانم انجام‌ش بدهم. برای این کار، نیازمند یک سری تغییراتِ عمده و…Continue reading تصمیم کبری

معرفی کتاب: قناری‌باز

چند روزی هست که می‌خواهم در خصوص کتاب جدید آقای اسماعیلیون (+) بنویسم. نه که نوشتن، در این خصوص سخت باشد، تنها به این دلیل که حس می‌کنم، باید دوباره‌خوانی کنم تا بیشتر بفهمم که نویسنده ی «آویشن قشنگ نیست» چطور می‌شود که چنین مجموعه داستان کوتاهی را می‌نویسد؟ و اصولاً  از نویسنده‌ی کتاب اخیر…Continue reading معرفی کتاب: قناری‌باز

روی خط باشید!*

زن صدایش یک‌طوری بود. نه که بلرزد یا ته‌مانده‌ی یک بغض‌ِ ناجور هی وادارش کند مکث کند. رنجور بود فقط. رنج را هیچ در صدای هیچ زنی شنیده‌ای؟ گفت همه چیز از وقتی شروع شد که آن دختر آمد. بیست و سه ساله است و دانشجوست. شک داشتم از همان اول. حس خوبی نبود. هر…Continue reading روی خط باشید!*

میم مثل مادر

موقعِ نقاشی کردن، دیدی کاملاً رئالیست دارم. کلاس چهارم دبیرستان بودیم که «پریسا» را کشیدم. آن‌وقت دور میز معلم که ایستاده بودیم و بچه‌ها باز «خر کیف» شده بودند از آثار هنریِ بنده، در پاسخ سوال‌شان که این «پریسا» کی هست؟ گفتم دخترِ من می‌باشد! بعد همان موقع بود که زینب گفت:«من یک روزی می‌بینم‌ش»…Continue reading میم مثل مادر

سفری که نود دقیقه طول کشید …

هفته‌ی قبل قرار بود برویم. یعنی وقتی سعید(+) گفت، شدیداً دوست داشتیم برویم. نشد. کاری پیش آمد مهم‌تر. بعد سعید گفت چهارشنبه دوباره هست. توی گودر غزاله نوشته بود آنقدر شلوغ بوده که جا برای نشستن خانواده‌ی ابراهیمی هم نبوده، به سعید گفتم، گفت یک کاری‌اش می‌کنم، شما بی‌آیید. به امیر گفتم. از سر کار…Continue reading سفری که نود دقیقه طول کشید …