هیچوقت دوست نداشتم موهایم را رنگ کنم. یعنی من کلاً از خلقتم راضیام و هیچوقت دوست نداشتم مثلاً یک مدل دیگری بودم. حتی اگر آن مدل دیگر هرگز مبتلا به اماس نمیشد! دوست نداشتم رنگ کنم یعنی بهش فکر هم نکرده بودم … شاید اولین بار که جرقه زد توی ذهنم وقتی بود که هداک…Continue reading از ویرها!
ماه: اردیبهشت ۱۳۹۱
از آرزوها
برای به تصویر کشیدن رقص این ماهی توی تنگ، گاهی آرزو میکنم کاش انیماتور بودم … * ژانر اونایی که صبح پا شدهاند دیدهاند زیر کتری تا صبح روشن مانده بوده و سعی دارند به روی مبارک نیاورند!
از دوست
امروز با اینکه حالم چندان مساعد بیرون رفتن نبود، رفتیم دیدنِ نسیم عزیزم که آرام فرصت را فراهم آورده بود. در کافهی دنج و قهوهای رنگِ اُپرا، ساعاتِ دلپذیری داشتیم از این جهت که میدیدم چقدر وضعیتِ جسمی و ظاهری نسیم با آخرین باری که دیده بودمش فرق کرده است و از صورتِ قشنگش، نشاط…Continue reading از دوست
معرفی فیلم
فیلم J. Edgar در مورد مؤسس سازمان بزرگ اف.بی.آی است. از کودکی و روابط خانوادگیاش تا معشوقههای مرد و زناش که هر دو را با خودخواهی تمام تا آخرین لحظه حفظ میکند: جان ادگار هوور. یکی از جذابترین صحنههای این فیلم برای من، آن جایی است که هوور سعی در تخریب شخصیت لوترکینگ دارد. برای…Continue reading معرفی فیلم
میلش اندر طعنهی پاکان برد!
« یَا حَسْرَهً عَلَیالْعِبَادِ مَا یَأتیهِمْ مِنْ رّسولٍ اِلّا کانوُا بهِ یَسْتَهزءوُنَ (۳۰) آن دهان کژ کرد و از تسخر بخواند نام احمــــد را، دهــــانش کژ بماند باز آمد کای محمــــــــــد! عفو کن ای ترا الطاف علــــــــــــــم من لدُن! من ترا افســوس میکردم ز جهل من بُدم افسـوس را منسوب و اهل اَلَم یَرَوْا کَمْ…Continue reading میلش اندر طعنهی پاکان برد!
از گُمشدهها …
خیلی وقتها با خواندن نوشتهی یکی از شماها، میبینم چقدر شبیه هم هستیم. نوشته را درک میکنم و با نویسندهاش احساس همذاتپنداری پیدا میکنم. مثل آن نوشته (+) رمیده در مورد اصرار پیرمردها و پیرزنها بر همان بودنِ کاور داروهاشان [که هر وقت مادرم زنگ میزند که مادر این دفعه دکترم یک داروی جدید نوشته…Continue reading از گُمشدهها …