از کارکردها

هر ماهی رنگ و بویی دارد. تیرماه نرسیده بوی هادی می‌دهد: بوی زایش و میرش. توأمان می‌خندم  و می‌گریم و نشانه‌ها پُررنگ و جرّی‌ترند برای لرزاندنِ دل و چشم و اشک. مرداد ولی بوی دو خدا دارد. بوی دو آفریننده. بوی کعبه‌ای و بوی شیدایی. مگر نه اینکه «مرا آفرید آنکه دوستم داشت»؟!    

تهاجم فرهنگی!

بعد کوچولو باشم، مادر چایی‌ام را بریزد توی نعلبکی گود گل سرخی و فوت‌ش بکند و من روی شکم دراز بکشم و کشدار و صدادار چایی‌ام را هورت بکشم … اصلاً چایی را باید ریخت توی نعلبکی آن هم گودش و هورت بالا کشید. از کی شدیم سوسول و چایی را با ماگ و فنجان…Continue reading تهاجم فرهنگی!

ایران زمین سفلی!

کِی بود؟ امروز عصر حوالی ساعت شش و نیم. عادتش که هست سر وقت می‌آید، این دفعه هم مثل همیشه با جیغ و داد که گذاشتیم به حساب همیشگی. ولی وقتی بعد از نشستن یکهو بلند شد و کوسن‌ها توی هوا چرخیدند و امیر دست از چایی ریختن کشید و من هاج و واج مانده…Continue reading ایران زمین سفلی!

سرو چمان من چرا؟

سایه‌ها قد کشیده‌اند روی من. خوب است؟ بد است؟ نمی‌دانم. از همان بچگی‌هایم سایه‌های بد داشتم، سایه‌های خوب داشتم. سایه‌هایی که از زیر پاهایم در می‌رفتند یا سایه‌هایی که می‌ترساندنم. بزرگ‌تر که هی شدم، سایه‌ها بودند بی اینکه مرا به وجد بیاورند یا بترسانندم، فقط بودند و من عینِ آسمان که فراموش کردم* مراقبش باشم،…Continue reading سرو چمان من چرا؟

از کتاب‌های مطلوب!

«قیدار» امیرخانی را تمام کردم. با این حساب تقریباً جز دو سه کتابی، بقیه را خوانده‌ام و بالاخره لجاجتم نتیجه داد و رسیدم به کتابی که می‌شد گفت کتاب خوبی است و «رمان» است و جذاب است. کتابی که البته از تکیه‌های مکرر کلامی‌اش هنوز نرهیده است ولی این تکیه‌کلام‌ها، تکثر یافته و پخته و…Continue reading از کتاب‌های مطلوب!

یونیکو

حرف حرف می آورد دیگر. داشتیم در مورد اینکه چطوری دوستانِ پدر چند باب مغازه را از چنگش درآوردند حرف می‌زدیم. که گفتم اگر پدر آن موقع پسر داشت که این‌طوری نمی‌شد. آن موقع سه تا دختر داشت. ولی الحق که کم هم نگذاشت بنده‌ی خدا، ولی خوب پسر دلش می‌خواست. بعد این را گفتم…Continue reading یونیکو

پیشنهاد یک فیلم خوب

خیلی کم پیش آمده است که امیر وقتی فیلمی را تماشا می‌کنیم بگوید: «عین من و تو!» و خیلی خیلی کم پیش می‌آید امیر فیلم که تمام شد، از آن خارج شود … گفته بودم این دومی را پیش‌تر … امیر هم‌چنان دارد در مه پرسه می‌زند و من می‌گویم خوشحالم که تو موزیسین نیستی.…Continue reading پیشنهاد یک فیلم خوب