۱. «اگر ریشه مشروطیت آنقدر عمیق و قوی نیست و به هر طوفانی میلرزد برای این است که ما در راه مشروطه خون پاک بسیار ریختیم ولی نتوانستیم با ریختن خونهای ناپاک درخت نهضت ملی را آبیاری کنیم.» جبهه آزادی/ارگان مرکزی حزب ایران/۲۱ فروردین ۱۳۳۲ ۲. «… وقتی رسیدم [بهادرخان] تازه در ظرف عرق را…Continue reading مردمی که در آنیم …
ماه: شهریور ۱۳۹۲
بوتون صاباح، پشمانلیخدان آغلادیم*
با خدا باید در شبی خیس بعد از باران اول شبی صحبت کرد. خنک باشد و مرطوب. بدخواب باشی از درد و قلبت هم تیر بکشد. بلند شوی بروی توی حیاط، بغل ناودان بایستی و نگاه کنی بالای سرت. ستارهای که میلیونها سال پیش مُرده است سوسو بزند و تو گریه کنی، بگویی خدا جانم.…Continue reading بوتون صاباح، پشمانلیخدان آغلادیم*
و از زینتها
و چون اسکلت را برآورد و اندامها را بر جای نهاده و عروق و اطناب و اعصاب را بیاراست و با پردههایی مختلف از گوشت و چربی پوشانید، با بزرگترین اندام تن را پوشیده داشت و از گزند برون درون را محفوظ داشت. و در این اندام، آنچه نیاز یک دژ نیرومند است برقرار ساخت…Continue reading و از زینتها
میخواهم بروم بیرون!
«در درونم چیزی اتفاق افتاده بود، و بدترین چیزها همیشه در درون آدم اتفاق میافتد. اگر اتفاق در بیرون بیافتد، مثل وقتی که اردنگی میخوریم، میشود زد به چاک. اما از درون غیر ممکن است. وقتی به این حالت دچار میشوم، میخواهم بروم بیرون و به هیچ کجا برنگردم!» زندگی در پیش رو/رومن گاری من…Continue reading میخواهم بروم بیرون!
حالیا
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا، چشم جهانی نگران من و توست …