خواب‌ها

خواب سنگینی دیدم و بیدار که شدم، دلم نخواست بخوابم که باز ببینم. سیر بودم ازش. و اینکه یعنی چی؟ برداشتم زدم تعبیر خواب. نوشته بود اینقدر دنبالش نباش گفتم چشم. بستم. حالا دیگر خوابم نمی‌آید. شاید هم بیاید. صبح خواب نمانم که امیر هم خواب بماند. نکند بخوابم دوباره همان خواب را ببینم؟

شلپ

به جای صورت یک ماسک سفید داشت و دهنش جمع شده بود به یک وای نه. تو که نمی‌دونی تو دل سوراخ سوراخ لال‌ها چی می‌گذره خانم نوجنت، می‌دونی؟ سعی می‌کنن فریاد بکشن و نمی‌تونن و نمی‌دونن چرا. به زور خودش را روی زمین کشید تا به تلفن یا در برسد و وقتی بوی کلوچه…Continue reading شلپ