۱. این روزها، عجیب که دلم میخواهد بنویسم، نمیتوانم. تا مینشینم برای نوشتن، انگار که نوازش ممتد و وسوسهانگیز سرانگشتانی، تنم را به ارتعاشی جنونآور میکشاند، دست میکشم و سرم را میگذارم روی کاغذهای باکره، … خوابم میبرد … توی خوابم، تو را میبینم و بلندی چشمانت را، که سرم را هر چه هم که…Continue reading موتیف