دیدهای برای بزرگ جلوه دادنِ خانوادههامان میگوییم داییام، عمهام، فلان کسِ من فلان کاره است؟ قهرمان است؟ دکتر است؟ دیدهای میگوییم شیراز شهر ادب و هنر است چون حافظ و سعدی دارد؟ که اردبیل شهر رضازاده است؟ که فلان محله زادگاه علامه فلان است؟ که فلان شهر فلان بنا را دارد؟ که فلان کشور فلان…Continue reading فخر هر چه زن است، تو!
برچسب: زینب کبری
سفر ـ روز هفتم و هشتم
از تمام دوستانی که به هر طریقی از سفرنامه اظهار رضایت کردند ممنونم. امیدوارم حق مطلب را ادا کرده باشم. روز هفتم، برای سومین بار رفتیم حرم حضرت زینب. اینبار قبل از رفتن به حرم، تورگاید گفت که میرویم سر قبر دکتر شریعتی. ذوق عجیبی داشتم. هیجان. عطش. زنی که پشت سرم ایستاده است به…Continue reading سفر ـ روز هفتم و هشتم
سفر ـ روز پنجم
روز پنجم، صبح زود دوش گرفتم و لباسهایی را که خدمهی هتل برایم شسته بود را پوشیدم و کلی خودم را شیک و خوشگل کردم و بعد از صبحانه، در آن هوای بارانیی لطیف، همراه مادر و خانم هوشیار و هماتاقیامان، با تاکسی رفتیم حرم حضرت رقیه. بعد جلوی بازارچه که ماشین ایستاد و پیاده…Continue reading سفر ـ روز پنجم
سفر ـ روز دوم
روز دوم، رفتیم حرم حضرت زینب (س). حریماش مملو از آبی لاجوردی است. از آن آبیهایی که بوی ایران میدهد. بوی دستان هنرمند ایرانی. آنوقت احساس غربت نمیکنی. اصلاً حریمش جور عجیبی است. حس آشنایی دارد. فضا، فضای دلدادهگی است. سرباختهگی … دلت قرار میگیرد و در این آسایش غریب، بهانه نیست برای گریستن، هیچ…Continue reading سفر ـ روز دوم
قهرمانها هرگز نمیمیرند!
این سه تن را میشناختم. در موردشان شنیده بودم. اما، زینب را نه. و تو را نیز. شبها که بیخوابی به سرم میزد، صدای محکم زنی در سکوت شبهای مردم مست شهوت مسلط میشد بر قلبم و بر گوشهایم. که چون ماده شیری، بر گرداگرد زنان و فرزندان ِ باقی مانده از انتخاب ِ تو…Continue reading قهرمانها هرگز نمیمیرند!
قهرمانها هرگز نمیمیرند!(۳)
چندین روز بعد نتیجهی انتخاب تو به شام نزدیک شد. صدای هلهله بلند شد و درها گشوده شد و زنان و کودکان شادیکنان به پیشواز مردان مبارزشان رفتند. از دور پیدا بود که پیروزی به کام بوده است و شورشی به سزای اعمال و گفتار خویش رسیده است. بر بلندیها ایستادیم تا نزدیک شدن قافلهای…Continue reading قهرمانها هرگز نمیمیرند!(۳)
از نوعی دیگر -۱۰
حسیــــــــــــــــــــــــــــــــــن!!! حسن اما مرد بزرگی است!…فرزند ارشد است و دست راست پدر،عرب را رسم چنین است و جز این نیست.تاریخی که بدچنانی بیزارم از او می داند که هماره مردان بزرگ را به فریب از پای در می آورند.و حسن اگر آنقدر نماند که یزید بیعتش بخواهد از حسین کمتر نیست! حسن آنقدر نیرومند است…Continue reading از نوعی دیگر -۱۰