لحظهی سال تحویل را خواب ماندم!، خواهر زادهام که زنگ زد، برای تبریک سال نو، خیلی دلم گرفت! اخمهایم رفت توی هم که هداکم زنگ زد! خب شما هم بودید ذوق میکردید، هوم؟! در کل امسال جور دیگری است، همهچیزش یکجور دیگری است … حتی تبریزگردی من و خواهرزادههایم با همهی سالهای دیگر فرق…Continue reading سیاحتنامه – تبریز – ۱