خداوندا، سفره باران و برکت و رزق و رحمتت را بر ما بگستران، و ما را سیراب کن به بارانی سودمند و سیراب کننده و رویاننده گیاهان، که به سبب آن برویانی آنچه را از دست رفته، و زنده کنی آنچه را مُرده، باران با منفعتی که تشنگی زمین را برطرف کند، و محصولی که از آن به دست میآید…Continue reading به حق محمد و آل محمد
برچسب: باران
صدای باران
درود بر فرشتگانی که برف و تگرگ را بدرقه میکنند؛ و فرشتگانی که همراه قطره باران، چون ببارد، فرود آیند… صحیفه سجادیه دعای سوم فراز پانزدهم
اردیبهشت اما تمام شده که.
اردیبهشت لعنتی سال هشتاد و هشت بود. روزهای خنک بارانی بهاری دلربا. کورتون گرفته بودم و از نشستن توی خانه خسته شده بودم. به سیب و تسبیح گفتم بیایید برویم شاهگلی. حاضر شدیم و مادر را هم برداشتم زنگ زدم آژانس تاکسی گرفتم رفتیم. باران تند بود. توی ماشین گفتم خدایا بعد این مدت آمدم…Continue reading اردیبهشت اما تمام شده که.
از بیقراریها
دیشب باران باریده است. حالا هم دارد میبارد. پنجره را باز کردهام و بوی خنک و خیسش ریخته است توی اتاق و من در نزدیکترین فاصله نشستهام بیکه بتوانم بلند شوم و لباس بپوشم و از پلهها بخزم توی کوچه که زمیناش چاله چاله آب باشد و یاد چکمههای سبزم بیافتم و شالاپ شالاپ توی…Continue reading از بیقراریها
از نامههایی که هرگز پست نشدهاند!
این نامه را برای تو نوشته بودم که نمی دانم چرا دیگر برایت پستش نکردم … امروز که دنبال آدرس یکی از دوستانم می گشتم لابلای کاغذهای نامه پیدایش کردم … * *** * سلام! «سلامهایی بی پاسخ!» جز دیروز که اندکی حرف زدیم مدت زیادی می شود شاید فقط برای من که…Continue reading از نامههایی که هرگز پست نشدهاند!
طرح یک داستان -۲*
و می گویند انگار روز بزرگی در راه است…روز روز است یا بزرگی اش روزش کرده است؟؟؟برای من حالا مدتهاست که همه روزها کوچکند…آدمها خودخواه…و مرگ چونان عاشقی خجول گاه می کشدم و گاه می راندم…تو!…بگذار بگذرد!!! اگر فردا همان روز بزرگ بود…مبارکتان… ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صدای شرّه آب توی اتاقها می پیچید.حوله را پیچید دور خودش…Continue reading طرح یک داستان -۲*