تهران من حراج

دو تا از دنبال‌کننده-شونده‌هایم در اینستاگرام _ بازی کثیفی است، اینکه همه از دم در فیسبوک »دوست» بودند و اینجا فقط «دنباله‌رو» _  آخرین شات از شهری که ترکش می‌کردند را منتشر کردند. من از تهرانی که ترک کردم عکسی نکرفتم. تهران هرگز با من مهربان نبود، عاشقانه‌هایم را می‌دزدد. شادی‌هایم را تلخ می‌کند. از…Continue reading تهران من حراج

با دلی آرام

  آبان که زمین کرمانشاه لرزید، مادر هانیه پیش ما بود. اولش فکر کردم سرم گیج می‌رود که خم بود روی گوشی. روبه‌روی مادرم که دراز کشیده بود روی تخت نشسته بودم و زن‌داداشم دورتر روی مبل نشسته بود. بلند شد و نگاهش به لوستر بود و گفت زلزله است. گفتم نگو من می‌ترسم و…Continue reading با دلی آرام

بالاخره نوشتم

بلبل/های حیاط این خانه سر وقت می‌خواند، همین حالا، ساعت پنج و بیست و پنج دقیقه. دم‌دم طلوع خورشید. حقیقتا صدای بهشتی دارد. خوب که دل می‌دهی نفس‌بُر است حتی. قلب آدمی فشرده می‌شود. چه خلوتی دارد با خدایش. نزدیک یک ماه است می‌خواستم بنویسم که رضا کاظمی توی اینستاگرامش ویدئویی گذاشته بود از شب…Continue reading بالاخره نوشتم

کافه مانیا

حالا می‌فهمم اینکه از تهران فاصله گرفته‌ایم اصلا هم بد نیست. گیرم رفت و آمد برای امیر دشوارتر و طولانی‌تر شده است. ولی همین که امروز، همین الآن، توی خیابان فاطمی داخل ماشین نشسته‌ام و با استنشاق کمترین هوای رد و بدل شده در زمان باز و بسته شدن درهای پرویز احساس سوزش گلو و…Continue reading کافه مانیا

سوسن جعفری مادر شد*

پنجشنبه‌ای که گذشت، آرتین به دنیا آمد. اولین نوه پسری خواهر دوم. یعنی سیب و تسبیح هم عمه شدند. چند وقت پیش که عروس خواهرم گفت اسم بچه را می‌خواهند بگذارند آرتین، تلفظش برایم سخت بود و غیر معمول. کمی که گذشت فهمیدم چرا غیر معمول بود. آرتین شکل غیر معمولی از مارتین بود. حالا…Continue reading سوسن جعفری مادر شد*

تهران نباش!*

تهران شهر عجیب غریبی است. یکی از عجایب‌ش، بلایی است که سر شیرینی‌ها می‌آورد. من در این سه سالی که تهران بودم شیرینی درست و درمانی نخوردم. رنگ و طعم و شکل شیرینی‌ها را هرطور که دوست دارند دست‌کاری می‌کنند. خوب حال قنادی ندارید بروید از شهرستان‌ها قناد بیاورید مثل آدم شیرینی بپزند دیگر! چی…Continue reading تهران نباش!*

هیتلریسم متاستاز داده است!

دیروز تعدادی روزنامه‌ی تاریخ گذشته ـ مال ۶ آذر ۹۱ ـ را داشتم ورق می‌زدم. ضمیمه رایگان همشهری بود. با تبلیغ و تشریح پُر طمطراقی از پروژه‌ای که در اراضی بی‌صاحابِ عباس‌آباد تهران از پنج سال پیش آغاز شده است. یکی از موارد طمطراقِ شهرداری و شورای شهر تهران این بود:« راه عبور پیاده، دوچرخه و کالسکه» بعد در چند سطری…Continue reading هیتلریسم متاستاز داده است!