از نوعی دیگر – ۷

و خدا را سنگسار می کنند این عابدان سجاده خور!!!…  می سوزاندم شنهای رونده که می دویدم تا شاید برسم به حنجـــــــــــــــــره ای که فریاد می زد و هنوز بر جا بود و هنوز زخمه ها می نواختند سازهای عظیم خدا را بر زمین که آن بالا ایستاده بود، بالای همه من ها که این…Continue reading از نوعی دیگر – ۷