فرج خیر

سالن که نبود، یک اتاق شش متری بود. وقتی ما رسیدیم زن بساط‌ش را درست جلوی در ورودی پهن کرده بود و عاطفه خانم داشت کرم می‌مالید به دست‌هاش. زن سوم، زن جوانی بود که پالتوی یقه پوستی‌اش را تا زده بود و محکم بغل کرده بود. به گمانم کیفش هم همان لای پالتوی کوتاه چرمی‌اش بود. سایه‌ی آبی‌نفتی…Continue reading فرج خیر

تصمیم کبری

نمی‌دانم چطور بگویم. منظورم تصمیمی است که گرفته‌ام. مدتی است که تصمیم گرفته‌ام زمان‌م را مدیریت کنم. کار ساده‌ای نیست، ولی می‌دانم خیلی‌ها توانسته‌اند و خوب، اگر هم قدرت و توانایی‌ام در حد آن خیلی‌ها نباشد، آن‌قدر نیرو دارم که در حدِ خودم بتوانم انجام‌ش بدهم. برای این کار، نیازمند یک سری تغییراتِ عمده و…Continue reading تصمیم کبری

یادمان باشد، اسکروج نباشیم.

و یادمان باشد، از جنگ و طمع دوری کنیم. و یادمان باشد، شاد باشیم، در شادی‌ها شرکت کنیم و از آنچه داریم، دیگران را نیز، صرف‌نظر از موقعیتِ اجتماعی‌شان، بهره‌مند کنیم. ببخشیم و بخشنده‌گی پیشه کنیم و از بودن در کنار یکدیگر لذت ببریم. بدطینت نباشیم، ستیزه‌جو نباشیم. دروغ نگوییم و خیانت نکنیم و زیر…Continue reading یادمان باشد، اسکروج نباشیم.

ناز بدنم کم شده، چیکار کنم؟!

اولین‌باری که رفتم دندان‌پزشک، یازده ساله بودم. و چون اولین‌باری بود که تبدیل به آخرین بار شد [تقریباً] جز اینکه آن روز، همراه داداش محمد، رفتیم یک‌جایی که حسابی خنک بود و مرد جوانِ لاغری دندانم را کشید، چیزی یادم نیست. و البته اینکه کتِ قهوه‌ای تن‌ام بود! وقتی بیست و سه ساله بودم، بود…Continue reading ناز بدنم کم شده، چیکار کنم؟!

کلاه

کلاه گذاشتن که بد نیست. بستگی دارد به اینکه مفعول چه کسی باشد. فقط کلاه گذاشتن روی سر خویش است که ابداً بد نیست. یعنی کلاه گذاشتن کلاً خیلی خوش‌تیپانه است. طرف می‌بینی یک فقره کلاه [هر مدلی هم که نه] گذاشته است و یک شالگردن به طول طولِ خط استوا انداخته است دور گردن‌اش…Continue reading کلاه

Empty Jar

اولین باری بود که بی‌پولی را تجربه می‌کردم. نمی‌دانم ترم چندم بودم. آه در بساط نداشتم. فشار سنگینی بود. صرفاً به این خاطر که پول نداشتم. نه چون در مضیقه بوده باشم. پول نداشتن، عین این است که در فضایی فاقد اکسیژن گیر افتاده باشی. توی دفتر خاطرات‌ام نوشتم. دیگر ندارم‌اش، چون مرورش آزارم می‌داد.…Continue reading Empty Jar

اندراحوالات قلکی برای سوسن

یکی از خواصی که در من رُشد معقولی نداشته است، فرهنگِ «پس‌انداز» است. نه که بلد نباشم پس‌انداز کنم، موضوع این است که مبالغ پس‌انداز شده را بلدم چطور سر به نیست کنم. البته ناگفته نماند که با حضور ام.اس، اصولاً توانایی‌ پس‌انداز به طور معنی‌داری پایین می‌آید ولی با این همه، خوب از عهده‌…Continue reading اندراحوالات قلکی برای سوسن