و من که بهترکم*!

به سختی پله‌ها را رفتم پایین. هوا چقدر گرم شده است؟ توی کلینیک، آقای نگهبان قدبلندی آمد به پیشوازم با لبخندی بزرگ و سلامی گرم. توی راهرو بوی سِمِنت (+) پُر شده بود و مرا بُرد اتاق عمل بیمارستان شهدا و آقای همکاری که از دندان‌درد کفری شده بود و برداشته بود مقداری سمنت فرو…Continue reading و من که بهترکم*!