هاش، یا اچ؟

  دیشب، نیمه‌های شب از خواب بیدار شدم. تمام خانه در تاریکی مطلق بود، دیگر مثلِ خانه‌ی پدری که حتماً باید کورسوی چراغ خوابی باشد، جز نور محو چراغ کوچه که از میان تار و پود پرده‌های ضخیم می‌پاشد، هیچ روشنی نیست. بلند شدم، راه افتادم و با خودم فکر کردم چرا نمی‌ترسم؟ همه‌اش چون…Continue reading هاش، یا اچ؟