مارتین، عصرها که صدای خندهی دخترها از حیاط خلوت ساختمان به گوشم میرسد هوایی میشوم. دخترک اخموی آن سالها میشوم که با شنیدن صدای بچهها یواشکی از دریچهی پستِ در خانه دید میزدم. قلبم تاپتاپ میزد تا مادر چادر به سر و چهارپایهی چوبی به دست برود کوچه، توی خم عقبکشی خانهی نسریناینا بنشیند کنار…Continue reading سیگار بکشید جاهلها
برچسب: کافه هنر
کافه هنر
به نظرم هیچ چیزی در میانسالی، به اندازهی تماشای شور و شوق و شرر نوجوانی دخترها و پسرها نیست، وقتی نشستهای توی کافه و منتظر دوستانت هستی، قهر و آشتیهاشان را تماشا کنی و دلت غنچ برود برای سبکبالیشان … رژ لبهای قرمز جیغشان و دستبندهای چرمیشان … من و شهلا – دیروز – کافه…Continue reading کافه هنر