مقیم آنکو بکویت شد نمیجوید بهشت آری بهشت است آرزومند مقیمان سر کویت صغیر اصفهانی
برچسب: شعر
بیا حافظ به پند تلخ کن نوش*
حقیقت تلخ است و حقیقت معلولیت، از دست دادن استقلال است. در هر فعلی. حتی اندیشیدن. *حافظ
آرون بوشنل آزاده بود
رهبر انقلاب امروز: خودسوزی افسر آمریکا نتیجه فضاحت سیاستهای غرب در ماجرای غزه است. پرچمی زنده، باد را لرزاند شک ندارم زمان طوفان است میلاد عرفانپور
تیره خاکدان
تو را چه جای نمودند در نشیمن قدس که بیتوقف ازین تیرهٔ خاکدان رفتی محتشم کاشانی
گل مجهول
گلزار چو بتخانه شد از بتگر و از بت کهسار چو ار تنگ شد از صورت و اشکال از بس گل «مجهول» که در باغ بخندید نزدیک همه کس گل معروف شد آخال ای روز چه روزی تو بدین زینت و این زیب کز زینت و زیب تو دگر شد همه احوال …Continue reading گل مجهول
رایگان
آزُرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی کی بود؟کجا رفت؟چرا بود؟و چرا نیست؟ شهریار *از گلدوزیهایم، سال ۹۵
دویدن بی یوزپلنگان
عمری مرا برای نشاندن، دواندهای یا تلختر، برای دواندن، نشاندهای! جلّاد وار، روحِ مرا پوست کندهای جان مرا به لب نرساندی، کشاندهای! سعید منتظری عکس نقاشیام را زیبا، یکی از دوست/همکاران عزیزم فرستاده. اثر با گواش روی بوم است برای سال ۸۰.