سوسکهای چکمه‌پوش ماده‌ای آبی رنگ بالا می‌آورند

اخیرأ فیلم خوب زیاد دیدم. هر چند ننوشتم درباره‌اشان. پریروز The killer  را دیدم. به نظرم کارگردان خواسته اعصاب مخاطبین سابقش را بسنجد. جز هدر دادن اعصاب و صبر جمیل چیزی عایدتان نمی‌شود. دیروز هم «خوک» مانی حقیقی را تماشا کردیم. برای اینکه در موردش بنویسم باید دوباره ببینمش اما طوری منزجرم کرد که نمی‌توانم.…Continue reading سوسکهای چکمه‌پوش ماده‌ای آبی رنگ بالا می‌آورند

فروشندگان

پنجشنبه ۱۱ آبان خسروپناه گفته: «اینکه یک عده مسئول مانند دبیر شورای‌عالی انقلاب فرهنگی یا وزیر فرهنگ سند هنرهای نمایشی را بنویسند غلط است. سیاست‌مدار نمی‌تواند منطق تئاتر، موسیقی و سینما را عوض کند.» چندی پیش ترانه علیدوستی در اعتراض به درگذشت آرمیتا گراوند عزیز، با همان خوی کفتاری نوشته بود چرا باید در فیلمهای…Continue reading فروشندگان

و روز هشتم است

شاید درباره نژادپرستی فیلمی تحسین‌برانگیز ساخته باشد، اما امروز در انتهای نژادپرستی ایستاده است. شاید جنگوی آزاد شده را اینبار جور دیگری باید ببینم. کوئینتین تارانتینو در پایگاه نظامی اسرائیلی حضور یافت.   «آگاه باشید، تیره‌روزى‌ها و آزمایش‌ها، همانند زمان بعثت پیامبر بار دیگر به شما روى آورد. سوگند به خدایى که پیامبر صلّى اللّه…Continue reading و روز هشتم است

بالآخره یه فیلم ایرانی میره اسکار

چند شب پیش «یه حبه قند» را می‌دیدیم و گفتگو کردیم درباره حیف شدن نگار جواهریان بعد از ازدواج با رامبد جوان. و یاد کردیم از سوختن فرصت فوق‌العاده ایران با مانع تراشی وزیر ارشاد وقت، وقتی قرار شد یه حبه قند برود اسکار(+)، جناب وزیر یادشان افتاد فستیوال اسکار را تحریم کند! هار۳. امشب…Continue reading بالآخره یه فیلم ایرانی میره اسکار

دیالوگ ماندگار

دیشب در فیلم عبور از غبار، مرد عارف مسلکی به هنرپیشه نقش اول با بازی مرحوم شکیبایی گفت «خدا به اندازه تحمل آدمها بهشان طاقت می‌دهد.» فلذا خدا دیروز به اندازه تحملم بهم طاقت داد تا با هیولای خاموش چند ماه گذشته هفت هشت ساعتی شاخ به شاخ شویم. حالش خیلی خوب است. قبراق و…Continue reading دیالوگ ماندگار

نشد یه قصری بسازم پنجره‌هاش آبی باشن*

اول اینکه یک‌پزشک خودش را باسابقه‌ترین وبلاگ فعال فارسی از سال ۱۳۸۴ معرفی کرده. خیلی به تریج قبای من برخورده. از سال ۱۳۸۲ دارم می‌نویسم فعال و پر انرژی ماشاالله، دو سال بیشتر. اگر ایران خارجه بود رسماً ازش شکایت می‌کردم پول خرید یک باب منزل را می‌کشیدم از حلقومش بیرون. حیف که ایران است…Continue reading نشد یه قصری بسازم پنجره‌هاش آبی باشن*