این موزه از اردیبشهت ۸۵ به بهرهبرداری رسیده است:
موزه قاجار در محله ششگلان که یکی از محلات قدیمی تبریز است قرار دارد. این خانه که به خانه امیر نظام مشهور است، در دوره ناصرالدین شاه و در زمان پیشکاری امیر نظام گروسی و توسط وی ساخته شده است.
تالارهای موزه در طبقه اول: تالار سکه، بافته، چینی، آبگینه، فلزات، موسیقی و خاتم.
در زیر زمین: تلارهای سنگ، اسلحه، رجال و فرامین، معماری و شهرسازی.
عکسها را در فتو سوسن میتوانید ببینید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. خیلی عجیب است که نباید رُک بود! حداقل برای حفظ برخی دوستیها مجبورید دروغ بگویید و یا تظاهر کنید … اگر نه، پس بیخیال!
۲. عشق و مرگ دو یار جدایی ناپذیرند، هر کجا عشق باشد مرگ نیز حضور دارد … دریغ زمانیکه عاشقش می شوم به مرگش نمیاندیشم، به مرگی که او را از من جدا خواهد کرد …
۳. خیلیها میگویند که وبلاگ من فیلتر شده است، برای خود من که مشکلی بهوجود نیامده است و دوستان زیادی با این مشکل روبهرو نشدند، ولی خودمانیم عجب کلاسی دارد این نیمه فیلترازیسیون!!!، نمیدانم برای رفع این مشکل چه باید بکنم، کسی میداند؟!
۴. راستی که این « بهنام پدر» چقدر مزخرف بود!!! یک فیلم ناکارآمد و مبتذل در کارنامهی حاتمیکیا و پرستویی. امسال با اینکه فیلمهای زیادی از همهی شبکهها پخش شده است، اما خود من از انیمیشنفیلم «ماشینها» و فیلم کمدی «صنایع هادساکر» خیلی خوشم آمد و این فیلم دیشبی، فیلم «زوفی شل»! … بچه که بودم آنقدر از این دست فیلمها تماشا کرده بودم ـ یعنی مجبور بودیم تماشا کنیم چون اقتضای آن دوران همین دست فیلمها بودند ــ که توی خیالاتم آرزو میکردم شوهرم یک آدم انقلابی باشد که تبعید هم بشود و من برایش نامههای عاشقانه بنویسم!!! تا هیجده سالگی توی همین خیالات بودم تا اینکه توی اتاق ۲۱۹ برای فرزانه علیخواه، دوست فوقالعاده خوب دوران تحصیلم در ارومیه تعریف کردم. فرزانهی عزیز از من بزرگتر بود و سال بالایی من محسوب میشد، وقتی گفتم تا خود صبح فرداش به من خندیدند!!! بعد از آن شب برای همیشه شوهر انقلابیام را فراموش کردم … ولی با این همه، هنوز از آدمهایی که کلهشان بوی قرمه سبزی میدهد خوشم میآید!!!